🎞️ تیزر متنی کوتاه برای معرفی داستان "پنجرهی شمالی"
> در اتاقی که صداها فراموش میشوند، تنها یک راه برای زنده ماندن هست: نوشتن.
هلیا نوشت... ولی کسی باور نکرد.
لاله نوشت... اما پاکش کردند.
حالا نوبت اوست.
یک پرستار ساده که فقط میخواست کمک کند...
اما وقتی پنجرهی شمالی باز میشود، دیگر هیچچیز همان نمیماند.
"پنجرهی شمالی" – داستانی روانشناختی، غمانگیز و وهمآلود از ذهنهایی که نادیده
گرفته شدند.