ویرگول
ورودثبت نام
محمد علی زالی
محمد علی زالی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

چرا استارتاپ ها شکست می خورند؟


در فوریه 2002، قانون حمایت از شرکت های کوچک و متوسط در ژاپن به تصویب رسید. در نتیجه این قانون حداقل سرمایه لازم برای تاسیس شرکت سهامی از 10 میلیون ین به 1 ین تغییر یافت. این تغییر موجب شد میزان سرمایه گذاری خطرپذیر توسط سرمایه گذاران به یکباره رشد جهشی پیدا کند.

در کنار افزایش سرمایه گذاری های خطرپذیر، یکی از پیامدهای این قانون، افزایش ورشکستگی شرکت های کمتر از 10 سال سابقه بود.

مطالعات نشان می دهند 90 درصد استارتاپ ها در سه سال اول حیات شان با شکست مواجه می شوند. تحقیقات مربوط به فاز اولیه رشد استارتاپ ها مفهومی را با عنوان منحنی دره مرگ به ادبیات حوزه کارآفرینی و نوآوری اضافه نمود.

منحنی دره مرگ دوره‌ای از زندگی یک استارت‌آپ را توصیف می‌کند که در آن شروع به فعالیت کرده است اما هنوز درآمدی ایجاد نکرده است. به عبارت دیگر، دره مرگ در فاصله بین ایده اولیه تا ایجاد کسب و کاری با درآمد پایدار پیش پای کارآفرینان ظاهر می شود.

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چگونه استارتاپ ها از دره مرگ به سلامتی عبور کنند؟ و سوال بهتر اینکه؛ چرا استارتاپ ها شکست می خورند؟

استارتاپ ها مسیرهای متفاوتی برای شکست طی می کنند. در این مقاله قصد داریم مهمترین عوامل شکست استارتاپ ها را معرفی کنیم و برای هر کدام راهکارهایی را ارائه دهیم.

با بررسی تحقیقات علمی جدید، به 10 تا از مهمترين عوامل شکست کسب و کارهای نوپا رسیدیم. در ادامه به بررسی این موارد می پردازیم.

1-تمام شدن نقدینگی
هر ایده ای که بخواهد مسیر تجاری شدن را به سلامت طی کند، نیازمند حمایت های اولیه است تا بتواند به یک کسب و کار پایدار، با درآمد مطمئن تبدیل شود. این فرآیند ممکن است دوره زمانی یک الی سه ساله را طی کند. در این مدت حقوق کارمندان، تجهیزات، هزینه های بازاریابی و مالیات باید یا از طرف کارآفرین تامین شود یا به ازای واگذاری سهام از طرف سرمایه گذاران خطرپذیر تامین گردد. معمولا در فرایند رشد استارتاپ ها، نقدینگی بنیانگذاران تمام می شود و یا نمی توانند سرمایه گذار جدید برای تیم خود جذب کنند. با نبود منابع مالی، کسب و کار نوپا نمی تواند به راه خود ادامه دهد و مجبور می شود شکست را بپذیرد.

2-عدم نیاز بازار
بهترین ایده ها هم در صورتی که نیازی به آنها در بازار وجود نداشته باشد، حذف خواهند شد. صاحبان ایده، ممکن است اسیر افسانه نارسیس شوند و شیفتگی بیش از حدی به ایده خود نشان دهند، طوری که از مطالعه بازار و شرایط تقاضا غافل گردند و بدون در نظر گرفتن شرایط، اقدام به تولید محصول نمایند. طبیعی است که بدون در نظر گرفتن نیاز بازار، نتیجه کار با شکست همراه خواهد شد.

3- رقابت شدید
در فضای شدید رقابتی، بخش عرضه از تقاضا پیشی می گیرد و حاشیه سود صنعت پایین می آید. در این شرایط شرکت های نوپا علی رغم ارائه محصولات خوب و پشتیبانی مالی، به سختی می توانند سهمی از بازار را به خود اختصاص دهند.

4-مدل کسب و کار معیوب
یکی از مهمترین ابعاد مدل کسب و کار، جریان درآمدی است. برخی از استارتاپ ها با وجود داشتن حمایت مالی قوی، ایده مناسب و بازار خوب، در طراحی جریان درآمدی غفلت می کنند و نمی توانند ارزشی آفرینی خود را تبدیل به درآمد نمایند.

5-تکنیک های ضعیف قیمت گذاری
تعدادی از استارتاپ ها و بخصوص استارتاپ های فعال در بخش فناوری، قبل از اینکه به صرفه جویی ناشی از مقیاس برسند، قیمت های بالایی برای محصول یا خدمت خود در نظر می گیرند. قیمت بالا برای محصولات نوآور باعث می شود مشتریان تمایل کمتری به خرید داشته باشند.

6-فقدان رویکرد بازاریابی
غلبه نگاه فنی بر نگاه بازاریابی می تواند مهلک باشد. مهندسان عالی، برنامه نویسان زبده و برنامه تحقیق و توسعه پیشرفته، اگر با رویکرد بازاریابی همراه نشود ممکن است به نتیجه ای نرسد. گاهی اوقات کارآفرینان فقط بر جنبه های فنی محصول توجه می نمایند و از بررسی ابعاد فرهنگی، جامعه شناختی و روانشناختی محصول خود غافل می شوند.

7-محصول ضعیف
بهترین فروشنده ها هم موقع فروش محصول ضعیف، اعتماد بنفس شان را از می دهند. شاید بتوان در یک بازار انحصاری محصول ضعیف را به فروش رساند اما در بازار رقابتی این کار امکان پذیر نیست.

8-نداشتن تیم مناسب
نبود ترکیبی درست از انسان ها در کنار هم، می تواند فاجعه باشد باشد. فرقی نمی کند این اتفاق در یک گروه کوهنوردی روی دهد یا یک تیم کسب و کار؛ به هر حال نتیجه جالب نخواهد بود. ممکن است در یک تیم کسب و کار، مهارت فنی افراد در سطح بسیار بالایی قرار داشته باشد، اما نداشتن مهارت های نرم-مانند کار تیمی، درک متقابل، تحمل ابهام و کنترل هیجانی، می تواند مانع از به ثمر رسیدن تلاش های فنی شود.

9-مشکلات حقوقی و قانونی
یکی از اهداف هر کسب و کاری رسیدن به درآمد و سود بالاتر از متوسط اعضای جامعه است. زمانی که پای پول و ثروت در میان باشد، جنگ قدرت نیز حاکم خواهد بود. گاهی اوقات مدیران کسب و کارهای نوپا از تنظیم اصولی قوانین ثبت شرکت و شراکت غافل می شوند. غفلت از الزامات حقوقی این پتانسیل را دارد تا تلاش کارآفرین را با شکست مواجه سازد.

10-از دست دادن انگیزه
تغییرات فردی، مشکلات زندگی و عدم اطمینان های محیطی بر موفقیت کسب و کارها تاثیر بسزایی دارد. وقتی کارآفرین خود را در مقابل مشکلات تنها ببیند یا فشار مسائل اقتصادی آنچنان زیاد باشد که توان ادامه وجود نداشته باشد، به یکباره ممکن است انگیزه اش از بین برود و قادر به ادامه مسیر نباشد.

تا اینجا 10 مورد از مهمترین عواملی که باعث می شود استارتاپ ها نتوانند از دره مرگ عبور کنند را توضیح دادیم. حالا نوبت آن رسیده است که از چگونگی عبور از این دره صحبت کنیم. در پست بعدی در این مورد خواهم نوشت.

محمدعلی زالی، دانشجوی دکتری کارآفرینی، دانشگاه تهران
اطلاعات بیشتر در وبسایت زالیوان






کسب و کاراستراتژیاستارتاپبازاریابیکارآفرینی
دانشجوی دکتری کارآفرینی دانشگاه تهران | کارشناس و مشاور بازاریابی دیجیتال | مدرس دانشگاه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید