no name·۷ ماه پیشردیابی داستانهای خانوادگیاز قفقاز تا خراسان: در جستجوی ردپای اجداد در میان داستانهای مادربزرگ و نقشه DNA
no name·۱ سال پیشسه تکه پیتزای خشک شدهشیر آب وان را باز میکنم. آب داغ با بخار میریزد تویِ وان و کم کم، پرش میکند. میروم توی اتاق تا حولهام را بردارم. چند تکه از پیتزایِ دیش…
no name·۱ سال پیشمن وکیل بند بودممن وکیلبند بودم. بخاطر همین با زندانیهای دیگر روابط نزدیکی داشتم. من هم هیکل درشتی داشتم و هم اینکه بخاطر شاکی خصوصی، قرار بود حالا حالاه…
no name·۲ سال پیشمصون از هر خسارت، فارغ از هر دو جهانرئوف خان، یکی از ثروتمندترین اهالی محله بود که صاحب چندین کافه، سوپرمارکت و واحد مسکونی بود. ایشان تمام اموال منقول و غیرمنقول خود را بیمه…