فکر میکردم اون یه ذره آدمه رفتو تنها شد دلم یه عالمه
البته تا اونجایی که یادمه هر چی خوردم از این دله سادمه
من خسته شدم از آدما و طعنه هاشون خسته شدم از اومدنو رفتناشون
خستم از خیابونو پیاده روهاش ازت که خواسته بودم مراقبم باش
چقدر تنهام تنهام تنهام چقدر سرده بی تو دستام
تو رو میخوام میخوام میخوام پر از اشکه سرده چشمام
چقدر تنهام تنهام تنهام چقدر سرده بی تو دستام
تو رو میخوام میخوام میخوام پر از اشکه سرده چشمام
هنزفری تو گوشمه یه کوله رو دوشمه
یه پیرهنه سیاهم تنمه همونی که همیشه میپوشمه
نمیدونم کجای شهرم تو کوچه ها سرگردونم به امید اینکه تو رو ببینم تا سرمو برگردونم
ولی تو حیف اینجا نیستی مگه تو همونی نبودی که میگفتی پام وامیستی
منمو جای خالیت با یه مشت یادگاری که از همدیگه دو سه ساله داریم
حالا تکلیف چیه فراموش کنیم نه این کارا کار ما نی
با اینکه همش دنبال فانیم ولی بیخیالی تو مرام ما نی
یادمه میگفتی حتی اگه از آسمون سنگ بارید بازم قول بده که دوسم داری
نمیخوام ببینم غم داری ولی حیف که این روزا یه حسه دیگه رو من داری
چرا یه حسه دیگه رو من داری
خستم از این همه کشیدن نصفه شب از خواب پریدن
تو بی خیالی ولی من عاشقتم هنوز شدیدن
بارونو تهران هدفونو آهنگ چرا تو بی من نمیشی دلتنگ
نگاهم هر شب به آسمونه بی تو کلافم پر از بهونه
چقدر تنهام تنهام تنهام چقدر سرده بی تو دستام
تو رو میخوام میخوام میخوام پر از اشکه سرده چشمام
چقدر تنهام تنهام تنهام چقدر سرده بی تو دستام
تو رو میخوام میخوام میخوام پر از اشکه سرده چشمام