درسا
درسا
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

گرتل

سال ها قبل یتیم خونه ای وجود داشت که به قوانین سخت گیرانش معروف بود. بچه ها هر روز ساعت ۶:۰۰ بیدار می‌شدند و ۱۱:۰۰ به رختخواب هاشون بر می‌گشتن. هرکس که از دستورات اطاعت نمی‌کرد باید
تنبیه می‌شد و بدترین تنبیه گذراندن شبتوی سردترین و تاریک ترین بخش یتیم خانه در کمد بود.

اما گرتل نمی‌خواست درس بخواند.

گرتل نمی‌خواست صبح زود از خواب بیدار شود.

گرتل به هیچ وجه دوست نداشت شب زود بخوابد.

گرتل از تاریکی وحشت داشت.

گرتل از مادر شوکران متنفر بود...از همه ی آنها متنفر بود.

مادر شوکران سخت گیر ترین معلم یتیم خانه و مسئول چک کردن رخت‌خواب ها بود. او هر شب وقتی متوجه می‌شد که گرتل از خوابگاه بیرون رفته همه جا دنبال او می‌گشت و اون رو به زور به خوابگاه می‌برد و بعضی وقتا با طناب به تخت می‌بست، وقتی نمره ی گرتل کم می‌شد اورا تنبیه می‌کرد و هر روز صبح او را کشان کشان به کلاس می‌برد.

این پنجمین بار در هفته بود که گرتل فرار کرده و مادرشوکران او را به زحمت گرفته بود. مادرشوکران عصبانی بود و تنبیه های مناسب را در ذهنش مرور می‌کرد تا ناگهان به یاد کمد و ترس از تاریکی گرتل افتاد.

+ولم کن!

گرتل فریاد می‌زد و مادر شوکران او را به زور به سمت طبقه ی بالا می‌برد. جلوی کمد وایستاد .

+نه تو رو خدا کمد نه! قول می‌دم دختر خوبی بشم قول می‌دم درس بخونم فقط ترو خدا منو نزار تو کمد!

-می‌تونی از فردا شروع کنی ولی برای الان برنامه چیز دیگه ایه عزیزم.

مادرشوکران گرتل را داخل کمد انداخت و خودش بی‌توجه به ناله و شیون های گرتل به طبقه ی پایین برگشت.

گرتل کمک می‌خواست.

گرتل وحشت کرده بود.

گرتل سردش بود.

گرتل پشیمون بود.

گرتل از ترس و سرما می‌لرزید.

گرتل نفس نمی‌کشید..

صبح مادرشوکران برای بیرون آوردن گرتل به طبقه ی بالا برگشت و وقتی در کمد رو باز کرد با چشمای از ترس باز مونده ی گرتل و صورت درهمش مواجه شد.

دخترک از ترس مرده بود.

خیلی ها میگن بعدش مادرشوکران عذاب وجدان می‌گیره و خودکشی می‌کنه . اما سوال اینه که کی می‌تونه منکر صدای ناله ها و گریه های عجیب و کودکانه ای بشه که حتی بعد از سال ها هنگام شب از طرف یتیم خانه میاد و با باد قاطی میشه؟ خیلی ها معتقدن روح گرتل و مادرشوکران هنوز هم توی یتیم خونه گیر افتاده و گرتل هنوز از دست مادرشوکران فرار می‌کنه و مادرشوکران هنوزم تمام راهرو های یتیم خونه رو دنبال دخترک می‌گرده تا اون رو به تختش برگردونه.

اینجا خیلی سرده...کمک،کسی هست؟


گرتلمادرشوکرانیتیم خانه
Now that you don't understand me, at least let me be myself
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید