ویرگول
ورودثبت نام
Meysa
Meysa
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

تغییر

من بهش گفتم: فرار کن. ولی گوش نداد

رینا اگه‌ من بمیرم بهتره تا تو

________________________

من تلاشمو کردم من مادرمو کشتم و بعد با دوستم سوار هواپیما شدم هیچ وقت فکر نمیکردم توی دنیای واقعی مهبت دارم و با مهبتم حافظه بهترین

دوستم رو ناخواسته پاک کردم

من و دوستم که مینا بود توی سقوط هواپیما کشته شدیم

و البته توی بانگو بودیم مثل خواب بود من دازای رو دیدم

________

این تقریبا خلاصه رمانمه


انیمهتناسخ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید