Meysa
Meysa
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

تغییر

*هارومی*
*هارومی*


تغییر

دخترک با کنجکاوی پرسید: خب اینا مهم نیست وقتی آمدی توکیو رو بگو"

مادر گفت" باشه

و ادامه داد " میدونی من برای ماموریتم به توکیو رفتم تا فردی به نام تاکه‌میچی رو برای مافیا ببرم ولی توی مدرسه با عمه هات آشنا شدم

اما و چهیرو و خب باید بگم آنموقع باهم دوست بودیم

مادر ساکورا نمی‌خواست دخترش بفهمد او تناسخ کرده بود یا بهتره بگیم به کلاس تناسخ رفته ‌

مکانی که افراد مشخصی از تمام دنیا بعد مرگ منتخب پیشدند تا با پر کردن لیستی به مکانی تناسخ کنن


خاطره هارومی یا مادر ساکورا در باره‌ی کلاس تناسخ اینگونه بود:

وقتی پلیس ها با تفنگ بهم زدن دیگه هیچی یادم نبود و الان توی مدرسه عجیبم و توی صف

بلاخره نوبتم شد

یه چشم که روی. بال های سفیدش هم چشم داشت بهم نگاه کرد و با صدایی که توش پر از جیغ بود گفت: میساء به بخش (۳ ج )کلاس ۵

و یهو بدون اینکه تکون بخورم تلپورت شدم جلوی یه در روش به یه زبون نوشته شده بود که اصلا آشنا نبود ولی میتونستم بخونمش <کلاس۵ تناسخی های بعد ۱۴۵۸۲۸۵۹ زمین انیمه> با کلمه انیمه توی شک رفتم درو باز کردم کلی آدم توش بودن که روی صندلی نشته بودن روی یه صندلی نشستم که

یه زن که دو تا بال که پر از چشم بود و سه تا چشم اضافی روی صورتش با یه دهن گشاد شروع به حرف زدن کرد" سلام انسان ها برای اینکه بفهمید باید بگم که شما مردید شما چند تا از انتخاب شده ها برای تناسخ در انیمه مکان محبوب بین شما ها اول بهتون یه لیست میدیم که شما اونو پر میکنید

و بر اساس اخلاق شیپ تون و ظاهرتون رو خودتون انتخاب می‌کنید

و باید بگم ما ۵ تا ایرانی ۴ اینگلیسی ۷ تا ژاپنی داریم

جلوی ما یه برگه و مداد ظاهر شد

توش نوشته شده بود.....


تناسخمادر ساکوراانیمهتغییر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید