شبی در انتهای کوچه ای باریک
در آن بیغوله ی تاریک و مخروبه
تک و تنها
بدون یاوری با کوله باری از غم و حسرت
از اینجا بی تو خواهم رفت
در آن ساعات پایانی
به یاد تک تک لحظات
که بی مقصد فقط رفتم
تماشا میکنم مرگم ...?