باسلام و عرض احترام !

موسیقیهای که از «کی پاپ» یا پاپ کره ای می آید، با تعداد زیاد اعضای گروه، ریتم های تند موسیقی الکترونیک، ترکیبی از رپ کره ای-انگلیسی، تصاویر پر زرق و برق و نسبتاً شیک و مجلل با رنگ های تند و «انرژی» فراوان و گاهی اغراق آمیز، با اشعاری به ظاهر سبک و نه چندان پیچیده که برای طیف نوجوان یا جوان جذاب است، شناخته می شود.
پاپ کرهای یا کی-پاپ، دهه هاست که در کره در حال رشد است و با آغاز هزاره سوم، به شرق آسیا و اقیانوسیه و سپس به ایالات متحده نیز راه یافته و در آنجا طرفدارانی برای خود دست و پا کرده است. کنسرت های بزرگ و جوایزی که سبک پاپ کره ای در مسابقات موسیقی کسب کرده، نشان از محبوبیت روزافزون آن دارد.
اما در پس این ظاهر فریبنده و خیالانگیز، یک روی تاریک و شوم و رازهایی پنهان شده است که یکی از نتایج آن پدیده نسبتاً رایج «خودکشی» در میان فعالان جوان صنعت موسیقی پاپ کره است.
ایران هیچ تولیدی برای نوجوانان ندارد و نه موسیقی و نه فیلم، محتوای خاصی برای آنها ارائه نمیدهد. حتی اگر محتوایی هم وجود داشته باشد، متناسب با نیازهای آنها نیست.
موضعگیری رسانههای ما در مورد باشگاههای هواداری سلبریتیهای کرهای مسیری نادرست است.
«موج کرهای» سالهاست که در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، در جریان است و اکثر بینندگان آن نوجوانان هستند. نوجوانان به شدت مشتاق فیلمها و درامهای کرهای هستند. صنعت رو به رشد کی-پاپ که با جلوههای بصری جذاب خود بسیاری از نوجوانان و جوانان شرق آسیا را مجذوب خود کرده، جنبهی تاریکی دارد که همانند تمام صنایع غربی، در بدو ظهورش برای جوامع شرقی ناشناخته بود. اما زرق و برق پیرامون گروههای پاپ کرهای مانند بیتیاس، تاریکی عمیقتر درون این صنعت را پنهان میکند. این تاریکی عمدتاً حول قراردادهای بردهوار، بیماریهای روانی مانند بیاشتهایی (ترس از خوردن غذا به دلیل ترس از افزایش وزن)، سوءاستفاده جنسی گسترده و خودکشی میچرخد. بعبارتی دیگر، این یک بازار موسیقی سیاه است که حول قراردادهای شبیه بردهداری، بیماریهای روانی مانند بیاشتهایی (وضعیتی که در آن فرد به دلیل ترس از چاق شدن از غذا میترسد)، سوءاستفاده جنسی گسترده و خودکشی متمرکز شده است. این صنعت که برخی تخمین میزنند حدود ۵ میلیارد دلار درآمد ایجاد میکند، قربانیان زیادی، به ویژه در بین کودکان خردسال، بر جای میگذارد.

موسیقی که شامل نواختن آلات موسیقی (مانند چنگ، طبل و سنتور) میشود، بر دو نوع است: حرام و حلال. موسیقی حرام شامل: آهنگهایی است که طربانگیز (ایجاد شادی که معمولاً باعث دگرگونی غیرارادی در انسان میشود و انسان را از یاد خدا غافل میکند) و مناسب با مجالس لهو و لعب و عیاشی و گناه است. موسیقیای که این کیفیت را نداشته باشد یا اینکه از نوع حلال یا حرام آن مشکوک باشد، حلال است. اما یکی از علتهای تحریم موسیقی و غنای حرام این است که غنا و موسیقیهای شهوانی انسان را به لهو و لعب و دور شدن از خداوند سوق میدهد که مخالف فلسفه خلقت انسان است، نیز باعث تزلزل اعتقادات مذهبی میشود، از این رو از رسول گرامی اسلام(سه) نقل شده: «سه مسئله قلب انسان را پر قسوات میکند: شنیدن و گوش دادن باپه سدانپانا و گفتارحیای لیو; دنبل سید رفتان برای̱ خوشگذرانی; به دربار شکلهان رفت و آمد کردن». سپس رسول خدا فرمود: «غنا و غنا در دل نفاق ایجاد میکنند.» و فرمود: «از گوش دادن به غنا و غنا دوری کنید، زیرا آنها در دل شما نفاق ایجاد میکنند.» یعنی کم کم طوری میشوید که به ظاهر مسلمان به نظر میرسید، اما در عمل و کردار، اسلام را قبول ندارید.
موسیقی و آواز یکی از عواملی است که اعصاب را تخدیر می کند. توجه به شرح حال موسیقیدانان مشهور نشان می دهد که آنها در طول زندگی خود دچار اختلالات روانی شده و به تدریج اعصاب خود را از دست دادهاند. برخی دچار بیماری های روانی و گروهی دچار بی حسی مشاعر شدهاند. گروهی دچار فلج و ناتوانی شده اند و برخی هنگام نواختن موسیقی فشار خونشان بالا رفته و دچار حملاتی ناگهانی شدهاند.
دلایل اصلی حرام بودن موسیقی لهوی، آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) است. علاوه بر این، شیوع فساد و فحشا، غفلت از یاد خدا، تأثیر نامطلوب آن بر روان و اعصاب و سوءاستفاده استعمارگران از آن را نیز میتوان بعنوان یکی از حکمتهای حرام بودن موسیقی و آواز پذیرفت.
وقتی به موسیقی گوش میکنیم، با استفاده از رقص و موسیقی، برخی مشکلات موقتاً فراموش میشوند و تسکینی نسبتاً عمیق پیدا میشود، اما این فقط چند ساعت دوام دارد. (چه بخواهیم چه نخواهیم، باید بپذیریمش!)
یکی از زیرمجموعهها و ژانرهای متنوع موسیقی ممنوعه که این روزها محبوبیت بیشتری پیدا کرده، «کی-پاپ» نام دارد
بدون تردید، بیتیاس(BTS) مشهورترین و محبوبترین گروه موسیقی در صنعت کیپاپ است که موزیک ویدیوهایشان در یوتیوب میلیاردها بیننده دارد! گروهی هفت نفره که اعضای ظاهراً مرد آن فاقد هویت جنسیتی قطعی هستند. در واقع همین موضوع، یعنی هویت مرزی جنسیتی، یکی از محورهای شکل گیری «پروژه BTS» است. پسران جوانی با اندام، لباس و هیکلی پسرانه، اما با چهرههایی به شدت ظریف و زنانه که استفاده از آرایش و زیورآلات زنانه، تعیین هویت جنسیتی آنها را دشوار کرده است.
تغییر «هویت جنسی» انسان و افزودن شاخههای جدید به آنچه که طبق قوانین مذهبی، عرف و سنت، هویتهای جنسی پذیرفتهشدهی بشر برای هزاران سال (زن و مرد) بودهاند، یکی از برنامههای اصلی یک شبکهی جهانی است که ستاد فرماندهی نظام سرمایهداری لیبرال را تشکیل میدهد. در سالهای اخیر، تحت تأثیر این شبکه قدرتمند، بحثهای مربوط به «دگرجنسگرایی» جنسی و هویتهای جنسیتی جایگزین، به صورت اجباری و یکپارچه در فرآیندهای سیاستگذاری در بسیاری از کشورهای جهان (از طریق سازمانها و نهادهای بینالمللی تحت رهبری این شبکه جهانی) گنجانده شده است. «سند اهداف توسعه پایدار» یا آنطور که در کشور ما شناخته شده است، «سند ۲۰۳۰»، نمونهای از این اجبار شیطانی است.

در طول دو یا سه سال گذشته، کلمه LGBT (که از حروف اول یک هویت جنسی جدید، جعلی و ساختگی تشکیل شده است) و نماد «رنگین کمان» با فراوانی جنونآمیز و باورنکردنی ظاهر شدهاند، گویی که به کلمات مقدس و نمادهای نظام سرمایهداری لیبرال تبدیل شدهاند. اخیراً، برخی از گروههای «دگرباش» حرف جدیدی به این کلمه اضافه کردهاند: «Q». Q حرف اول کلمه «کوییر» است. کوئیر که در اصل به معنای «عجیب و غریب» یا «عوضی» است، کلمهای است که معمولاً برای اشاره به افرادی که هویت جنسیشان نامشخص است، استفاده میشود.

وبسایت «رادیو زمانه»، وابسته به دولت هلند، که فعالترین وبسایت فارسیزبان در گسترش فرهنگ LGBT است، کوییر را اینگونه تعریف کرده است:
" کوئیر کسی است که هویت جنسی ثابتی را نمیپذیرد و به طبقهبندیهای جنسی/جنسیتی معمول و متعارف در فرهنگ غالب تن نمیدهد. در واقع، سیالیت هویت جنسی یکی از مبانی اصلی نظریه غیرهنجارگذار (non-normative) کوئیر است. بنا بر این نظریه، حرفزدن بهطور کلی از «زنان» یا «همجنسگرایان» یا گروههای دیگر بیمعناست، چرا که این هویتها برساختههایی اجتماعی شامل عناصر گوناگون، متفاوت و گاه متضادی هستند که تقلیل آنها به یک عامل مشترک چندان معنادار نخواهد بود. نظریهپردازان کوئیر از قضا بر آناند که عامدانه این هویتهای بهظاهر سلب را بشکنند و دستهبندیهای درونی، تقسیمبندیها و طبقهبندیهای هویتی/جنسیتی را زیر سوال برند."
به طور مشخص، کوییر و حتی «کوئین» در ادبیات جنسی، که در سالهای اخیر در رسانههای جریان اصلی نظام سرمایهداری لیبرال جعل شده است، به افرادی اطلاق میشود که از نظر شناسنامهای و فیزیولوژیک «مرد» هستند، اما کنشها، رفتار، پوشش و آرایش آنها زنانه است.ترویج و تبلیغ هویت «کوییر»، به طور مستقیم و غیرمستقیم، حداقل در ۵ سال گذشته به طور قابل توجهی تشدید شده است، چرا که جشنوارهها، مسابقات تلویزیونی، نمایشها و رویدادهای بزرگی در گوشه و کنار جهان سازماندهی شدهاند که در آنها مردان «کوییر» گرد هم میآیند و تظاهرات میکنند. گویی یک دست پنهان جهانی وارد نبرد هویت «مردانه» شده است تا هر چه بیشتر مردان را «زنانه» کند.

کسانی که به صورت تخصصی مباحث مرتبط با فرقههای مخفی و محافل ماسونی را دنبال می کنند، به خوبی می دانند که مسائل محوری مرتبط با ستارهشناسی، «طالع بینی» یا استرولوژی چقدر در تفکر این محافل و فرقهها جایگاه دارد.در نوامبر ۲۰۱۱، پس از حدود ۲۱۶۰ سال، یک رویداد نجومی نادر رخ داد. ستاره Regulus (یا قلب الاسد) از صورت فلکی اسد (شیر) به صورت فلکی سنبله (باکره) منتقل شد. در مکاتب پاگانی (بتپرستی) باستانی و محافل شیطانی مدرنیسم، این رویداد نماد انتقال قدرت از مذکر به مؤنث است. از آنجا که در تفکرات کافرانه و بتپرستانه این محافل، شیطان یا «لوسیفر» هرمافرودیت یا دوجنسه است، با رفتن ستاره Regulus از چهره شیر به چهره باکره، زمان آن فرا رسیده است که جنبه زنانه لوسیفر بر جهان مسلط شود. بسیاری از جنبشهای القا شده توسط رسانهها که در ده سال گذشته به دنبال تحمیل هویتهای جنسی جدید و به ویژه «غیر مردانه» کردن مردان بودهاند، در این معما قابل مشاهده هستند.

کیتی پری، خواننده آمریکایی، آهنگی را در مراسم سوپر بول XLIX در سال ۲۰۱۵ در حالی که سوار بر یک عروسک شیر غولپیکر بود، اجرا کرد که منعکسکننده همان باورهای خرافی مرتبط با ستاره Regulus بود.

البته نژادهای شرق آسیا (تایلند، ژاپن و کره جنوبی) نقش محوری در القا و ترویج هویت «کوییر» در نظام رسانهای لیبرال سرمایه داری جهانی دارند. «کی پاپ» یکی از محملها و معابر تبلیغی این انحراف هویتی و شخصیتی است که یک شبکه شیطانی جهانی قصد دارد آن را به عنوان یک «هنجار» به جهانیان تحمیل کند.
موزیک ویدیوهای بیتیاس معمولاً دختران یا اعضای جنس مخالف را نشان نمیدهند. حتی در آهنگ به ظاهر عاشقانهی «به تو نیاز دارم» که اعضا رو به مخاطبی مجازی فریاد میزنند «به تو نیاز دارم»، به ندرت جملهی «دختر، به تو نیاز دارم!» ظاهر میشود. این به طور نامحسوسی «خودبسندگی جنسی» اعضا و سردرگمی آنها در مورد هویت جنسیشان را آشکار میکند!

اما بیتیاس فقط یک گروه کیپاپ از پسران شیکپوش و زنانهپوش نیست که آهنگهای عاشقانه را روی ریتمهای تند و اشعاری با ترکیبی از کرهای و انگلیسی میخوانند. اشعار، کارگردانی، نمادگرایی و روایتهای به هم پیوسته موزیک ویدیوهای بیتیاس عمداً با لایههای پنهان طراحی شدهاند. پیامهای «ناخودآگاه» که بیتیاس در درجه اول به دنبال انتقال آنها به مخاطبان نوجوان خود است، عمدتاً از دنیای «تاریکی» سرچشمه میگیرد.
به طور خاص، تمام موزیک ویدیوهای این گروه قطعاتی از یک پازل هستند که یک داستان کلی را روایت میکنند. حتی این واقعیت که عضو کلیدی گروه «جین» نام دارد، برای اهل فن نگرانکننده است، زیرا این کلمه در انگلیسی به معنای «جن» است. حضور مداوم عناصر موتیفوار همانند «آتش» و «مثلث» در ویدیوها تصادفی نیست، زیرا این عناصر برای محافل مرموز و پنهانی کاملاً معنادار و مهم هستند. این واقعیت که سکانس پایانی موزیک ویدیوی «عشق جعلی» که در آن اعضای گروه را در حال پوشیدن شنلهای کلاهدار مشکی و ظاهر شدن در فضایی میبینیم که بسیار شبیه یک مراسم شیطانپرستی است، در این پازل منطقی به نظر میرسد.





اولین آهنگ کاملاً انگلیسی بیتیاس، «دینامیت»، بهطور خاص درباره «ستارگان» و «نور» است و این موضوع نیاز به توضیح مختصری دارد. در سنت مسیحی، نام شیطان قبل از سقوطش از درگاه خداوند «لوسیفر» بود. نام لوسیفر از کلمه لاتین «آورنده نور» گرفته شده است. در متون لاتین پیش از مسیحیت، لوسیفر نامی بود که به سیاره زهره داده شده بود. عناوین «ستاره صبحگاهی» و «ستاره شامگاهی» تنها برای درخشانترین سیاره، یعنی زهره، استفاده میشدند. زهره بسیار درخشانتر از ستارههای حقیقی آسمان است و چشمک نمیزند، بلکه با نوری ثابت و نقرهفام نورافشانی میکند. گذشته از این، در روایات مسیحی، در تطبیقی بین لوسیفر و ماجرای «پرومتئوس» در اساطیر یونان که علیه خدای خدایان یا زئوس قیام کرد و آتش را به بشر بخشید، برخلاف میل زئوس، لوسیفر را کسی می دانند که «آتش» را از بهشت دزدید و به آدم هدیه داد. حال شاید روشنتر شده باشد که وقتی مرتب در این موزیک ویدیو بر روی عبارت «من آتش آوردم و شب را روشن کردم» تأکید میشود، منظور چیست.

در بخشی از ترانهای، این آمده است:
" سعی می کنم از خودم پاک بشوم و عروسک تو باشم."

ترجیعبند این آهنگ این است: «من بیشتر و بیشتر از آن میخواهم.» یکی از اصول کلیسای شیطان (که در آمریکا توسط مردی به نام آنتوان زندور لاوی تأسیس شد) این است که هر کاری که برای ارضای نفس یا «ایگو» انجام دهی، کافی نیست و همیشه باید بیشتر بخواهی. این درست نقطه مقابل آموزههای اخلاقی ادیان ابراهیمی است که مبتنی بر خویشتنداری و کنترل امیال و خواستههای خود هستند. جالب اینجاست که وقتی برای اولین بار این جمله را در آهنگ میشنویم، در موزیک ویدیو شاهد یک مهمانی شام «آیینی» هستیم که اعضای گروه با لباسهای سفید (به تمسخر شام آخر مسیح) دور میزی نشستهاند و هر یک از اعضای گروه دارای یک «سیب سرخ» در بشقاب خود است.

سیب سرخ، نماد مقدس شیطان پرستان، در روایات مسیحی همان میوهای است که شیطان یا لوسیفر به آدم و حوا تقدیم کرد و با خوردن آن، آنها احساس برهنگی کردند و از بهشت رانده شدند. در روایت کابالیستی، سیب سرخ میوه «درخت زندگی» (مفهومی محوری در کیهان شناسی کابالیستی) بود که لوسیفر برای کسب دانش به آدم و حوا داد، اما (نعوذ بالله) چون خدا نمی خواست بشر به دانش دست یابد، بر آدم و حوا خشم گرفت و آنها را از بهشت بیرون راند!

اینها بخشی دیگر از حقایق تاریک در صنعت کی-پاپ بودند که در این صنعت وجود دارد.
ادامه دارد...