ویرگول
ورودثبت نام
Baharii
Baharii
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

خدافظی..

نمیدونم چی شد ک امشب دلم خواست بنویسم

ولی اونقدری کلمات دارن از ذهنم زود عبور میکنن ک نمیتونم بگیرمشون و از زیر دستم در میرن.

این یه نوشته‌ی چرته صرفا تهش حرفمو میزنم

دارم وادارت میکنم ک بخونیش?.

قبلش بگماا نمیدونم چی مینویسم فقط میخوام یکم خالی شم و بَس.

یازدهم تموم شد،داره دوران دبیرستانم تموم میشه،چند ماه دیگه قراره کتاب زیست دوازدهم رو شروع کنم قراره اخرین سالی باشه ک مدرسه میرم و این برای مَنِ عشق مدرسه شده بزرگترین غم البته مابین غمای دیگ این نوکری میکنه?

دوستیای دبیرستانم به سال نکشید خراب شد و دود شد و پر کشید..

خیلی یهویی گروه دوساله‌ی شادمون رو حذف کردم شماره‌ی بچه ها رو ک اصلا سیوم نداشتم دوسال بودا ولی خب عادت ب سیو ندارم دیگ،چ کنیم..

برنامه‌ی زندگیم عوض شده

ب قدری ک نمیتونم درستش کنم زور اون بیشتر از منه

ولش کن اینا

میخواستم اینو بگم

میخوام یه تشکر کنم اول از اینکه تا اینجا خوندی

و تشکر کنم از اینکه باهام تا اینجای زمستونی ک بهارع همراه بودی

ولی

مَنِ کوچیک خواننده اومدم خدافظی کنم

از همه ویرگولیای دوست داشتنی!

برای یه مدت

نمیدونم زمانش مشخص نیست،شاید دو روز نشده طاقت نیوردم و اومدم شایدم شد یه عمر(((:

خدافظی از ویرگول خیلی احمقانست

ولی من بهش احتیاج دارم حداقل واسه یه مدت کوتاه

همین.



سه شنبه_23خرداد

12:34



زمستونی ک بهارع...!


? ? ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید