میدونی دو سال گذشت از وقتی واسه اولین بار دیدمت اون اولاش چقد رویایی بود و در عین حال عذاب آور ولی حداقل حس میکردم دوسم داری.
الان حسم داره عوض میشه شایدم حسم هست فقط دارم ازت میگذرم چون متوجه شدم کسی که میخوام چجوریه ولی حتی الانم واسه آخرین بار تو رو انتخاب میکنم دلیلشو نمیدونم شاید فقط میخوام جبران کنم شاید یه تلاش آخره میدونی.
میدونی کاش بشه یه شب بشینیم و با هم حرف بزنیم همه چیو حل کنیم معذرت خواهی کنیم از هم و همو ببخشیم. حس میکنم باهات غریبم تو معجزه م نبودی نمیدونم چی بودی شاید فرشته عذابم :)
حالا دیگه آخراشه حس میکنم همش واسه هیچی بوده میدونی بی ارزش؛ انگار عشقی که بهت داشتم بی ارزش بوده و همه تلاشام چون تو از همون اولشم یه چیز دیگه میخواستی و همه چیو سطحی میدیدی.
ولی بازم ناراحت کنندس که اینجوری شد که اونقد بد رفتاری کردی. همش با خودم میگفتم که من دوسش دارم پس چرا اینجوری میکنه. شاید میخواستی دوست نداشته باشم. کاش فقط یه بار مهربونانه باهام حرف میزدی ولی فقط ناامید کردنمو بلد بودی.