خلاصه ی فیلم مربوط به پسری میباشد به نام هاکان دمیر بعد از چند ماه متوجه میشود نیروهای دارد که ممکند کل جهان را نابود کند و یک محافظ است دختری به نام زینب که جزوی از وفاداران بود (یعنی کسی که به محافط وفادارد و از او محافظت میکند، به او اموزش داد تا چطور یه محافظ باشد محافظ قبلی (یعنی پدر هاکان، مراد نتونست فنا ناپذیر اخر را بکشد (یعنی دشمن استانبول کسانی که قصد دارن استانبول را به تصرف در بیاورند،و اذاب وجدان داشت ولی فنا ناپذیز به سراقش اومد وزنش راکشت و خودشم را به کشتن داد م راد اخرین محافظ بود اگه فنا ناپذسر اخر میکشت محافظ بعدی نبود ان روز مراد یک اشتباه کرد و پیرهن را نپوشید (پیراهنی که با استفاده از نوشته وتلسم های محافظت میشود) ان پیرهن را نپوشید، برا کشتن یک فنا نا پذیر احتیاج به پیرهن تلسم دار خنجری که فقط ان میتواند فنا ناپذیر بکشد و حلقه احتیاج داریم........... بقیشم خودتون ببنین اسم فیلم هاکان محافظ است
