18 ساله بودم که رفتار حیرت انگیز یکی از دوستام در مواجهِ با رفتارِ نادرست دیگران توجه منو به خودش جلب کرده بود .انگار همیشه با همه جهان در صلح بود، هیچ چیز رو به خودش نمیگرفت و همیشه محکم و استوار بیشترین تلاشش رو برای زندگی کردن میکرد .
هر وقت از موضوعی ناراحت بودم یا دلم گرفته بود باهاش مشورت میکردم و اون به طرز عجیبی منو آروم میکرد. یه بار بهم گفت تو تا حالا کتاب چهار میثاق رو خوندی ؟ سرم ره به نشونه منفی تکون دادم و گفتم نه . رفت و از کتابخونه اش یه کتاب باریک برام اورد . گفت میدونی چیه ؟ تو اگه این چهارتامیثاق رو با خودت ببندی دیگه هیچ موضوعی نمیتونه از پا درت بیاره ، ممکنه ناراحت بشیا ... ولی زمین گیرت نمیکنه . من که مدت ها بود دنبال این منبع آرامش میگشتم با ذوق کتابو باز کردم و شروع به خوندن سر فصل های فهرست کردم .
اولین میثاق – با کلام خود گناه نکنید
دومین میثاق- هیچ چیز را به خود نگیرید
سومین میثاق- تصورات باطل نکنید
چهارمین میثاق – همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید
راه تولتک ها به سوی آزادی – شکستن میثاق های قدیمی
چشمم هنوز روی فهرست بود که بهم گفت : تولتک ها هزاران سال پیش در خطه جنوبی مکزیک بودن و اونا رو به عنوان زنان و مردان خردمند میدونستن.
حس میکردم دریچه ای از آگاهی برام باز شده ، هنوز هم سنجه ی رفتاریم در مقابل ناملایمات زندگیم بر اساس این چهار میثاقه ، حس میکنم هر چی بیشتر میگذره روحم از وابستگی های مادیش بیشتر رها میشه و میتونم آگاهانه تر تصمیم بگیرم .
پیشنهاد من تو این روزایی که دغدغه خیلی از آدما روابط اجتماعی آزادانه و به دور از ناراحتی هست اینه که حتما برای یک بار هم که شده کتاب چهار میثاق دون میگوئل روئیز ، برگردان دل آرا قهرمان ،نشر ذهن آویز رو با جان دل مطالعه کنید.