مژگان قاسمی
مژگان قاسمی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

آوا در نوشتن


آوا در نوشتن

نوشتن، کاری جسمی است. ما از صدای نویسندگی حرف می‌زنیم اما به ندرت از اهمیت آواهای واقعی موجود در صدا می‌گوییم.

الان که می‌نویسم، بعدازظهر داغی است که نسیمی هم می‌وزد. من در بالکن خانه‌مان نشسته‌ام. گل‌های رز قرمز به دست باد تکان می‌خورند. برگ‌های آنان همچنان که در باد تکان می‌خورند صدایی شبیه ویرویر می‌دهند.

نیم کیلومتر پایین‌تر از خانه ما درست سر خیابان کامیونی دارد دنده عوض می‌کند. حالا جیرجیرک‌ها هم‌سرایی می‌کنند.

پرنده‌ها و یاکریم‌ها به دانه‌های برنج کف حیاط نوک می‌زنند.

ما از وجود موسییقی در نوشته حرف می‌زنیم اما به ندرت روی موسیقی‌ای که تمام اطراف ماست تمرکز می‌کنیم. دنیای زنده مملو از آواز است؛ سمفونی جاز هیاهوی شهر و نیز قطعه‌ی اندوهناک زندگی من در این شهر مفلوک.

بعداز ظهر بهاری شاعرانه‌ای است. پسر نوجوانی با سروصدا با دوچرخه‌ای قدیمی از کنار در رد می‌شود. صدایش آن‌قدر بلند است که حتا یاکریم‌ها فرار می‌کنند تا جایی پناه بگیرند.

گاهی برای شروع نوشته‌ای، یا به واقعیت درآوردن طرح نوشته‌ای، صدا هم به اندازه‌ی تصویر لازم است.

زندگی ما صدا و آوا دارد. وقتی ما دستمان را روی صفحه‌ی کاغذ حرکت می‌دهیم، خش خش قلم می‌تواند رد سایر صداها را نیز بگیرد و ضبط کند. با این کار نوشته‌ی ما باصداتر و معقول‌تر می‌شود.

برای بسیاری از نویسنده‌ها، موسیقی باروک، خصوصا باخ موثر است. برای نویسنده‌های نوشته‌های منطقی طولانی و پیچیده، موتزارت موثر است و می‌گویند عملا آی‌کیو را افزایش می‌دهد و تقویت می‌کند، همین‌طور مهارت ریاضی را.

ضربان تند طبل‌های راک اندرول، بعضی از نویسنده‌ها را مثل موتوری قدرتمند به پیش می‌راند. برای نویسندگان دیگر، آوای بهشتی و افسون‌کننده‌ی فلوت است که الهام می‌بخشد.

معجون شفابخش یک نویسنده، زهر هلاهل نویسنده‌ی دیگر است. بعضی از نویسنده‌ها بدون نوای موسیقی ملایم جاز در پس زمینه، نمی‌توانند بنویسند. نویسنده‌های دیگر با جاز نمی‌توانند بنویسند چون با گوش دادن به آن حواسشان پرت می‌شود. نویسنده‌های زیادی هم هستند که اصلا از موسیقی استفاده نمی‌کنند.

برای بعضی از نویسنده‌ها، موسیقی محیط طبیعی مثل آواز پرنده‌های بیشه‌های جنگل‌های سبز یا صدای باد یا صدای ملایم و آرام‌بخش امواج دریا بهترین پس زمینه‌یآوایی برای نوشتن است. عده‌ای هم موسیقی یکنواخت ملایم را ترجیح می‌دهند که باز باعث حواس‌پرتی عده‌ی دیگری از نویسنده‌ها می‌شود.

باد بعدازظهر داغ دارد فروکش می‌کند. آواز پرنده تغییر کرده است. گنجشک‌ها و فنچ‌ها برای خوردن غذای اول شبشان دارند می‌آیند.

استفاده‌ی آگاهانه از صداها و آواها در نوشتنمان، مثل یک ساوند تراک عالی در فیلم، به ضمیر ناخودآگاه علامت می‌دهد. این کار موج تداعی‌هایی را می‌آورد که بهتر و بیش‌تر از صرفا تصاویر بصری احساس می‌شوند. صدا و آوا نوشتن ما را از هر نظر سالم و معقول می‌کند.

اواآوا در نوشتنموسیقیموسقی نوشتننکته های نویسندگی
نویسنده، شاعر و داستان‌نویس. روانشناس_مدرس نویسندگی خلاق برای نوجوانان و بزرگسالان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید