توت فرهنگی
توت فرهنگی
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

من می ترسم...

من از شغلی که دارم هر روز و هر ساعت حالت تهوع میگیرم، اما می ترسم که برم به رییسم بگم دیگه نمیام...

من دلم میخواد کسب و کار خودم رو راه بندازم، اما می ترسم که نتونم پول در بیارم و بدبخت شم...

من تحمل زندگی با همسرم رو دیگه ندارم اما می ترسم فرزندم نتونه با طلاق ما کنار بیاد و بدبخت شه...

من اعتقادی به خدا و دین ندارم اما می ترسم بمیرم و بفهمم همه اینا درست بوده و توی جهنم بیچاره شم...

من از مامان و بابام متنفرم اما باهاشون قطع رابطه نمیکنم چون می ترسم بعد که مردن بهم ارث نرسه...

من از زندگی بدم میاد اما می ترسم که خودم رو بکشم...

من میخوام یه مک بوک بخرم اما می ترسم نتونم باهاش کار کنم و کلی ضرر کنم...

من میخوام یه آیفون 15 پرومکس بخرم اما... نه این بار نمی ترسم پولش رو ندارم!

من میخوام مهاجرت کنم اما می ترسم توی یه کشور دیگه بدبخت تر بشم تا توی ایران...

من می ترسم... من خیلی می ترسم... نمی دونم زندگی ترسناکه یا من بزدلم...

من دوست دارم این زندگی ترسناک که توش بزدلانه نفس می کشم هرچه زودتر تموم شه، اما می ترسم که خودم تمومش کنم...

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید