استان خراسان رضوی،مشهد
استان خراسان رضوی،مشهد
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

داستانی پند آموز از بهلول



روزی بهلول بر‌ هارون وارد شد.‌ هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.

بهلول گفت: ای‌ هارون اگر در بیابانی که هیچ آبی در آن نیست و تشنگی بر تو غلبه نماید و قریب به موت شوی، چه می‌دهی که تو را جرعه‌ای آب دهند که عطش خود را فرو نشانی؟

گفت: صد دینار طلا.

بهلول گفت: اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می‌دهی؟

گفت: نصف پادشاهی خود را می‌دهم.

بهلول گفت: پس از آنکه آب را آشامیدی، اگر به مرض حبس البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی باز چه می‌دهی که کسی علاج آن درد را بنماید؟

هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را.

بهلول جواب داد: پس مغرور به این پادشاهی مباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکویی کنی؟!










بهلولپادشاهی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید