حامد ضیاء خدادادیان
حامد ضیاء خدادادیان
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

متاورس، کلید ورود به آینده‌ای بهتر یا زندانی وسط ناکجاآباد؟

آیا متاورس انسانیت را آن‌چنان که می‌شناسیم، تغییر خواهد داد؟ آیا متاورس به تقویت نهایی درک انسان منجر خواهد شد؟ آیا به یک آگورا(محل گردهمایی) برای رویاهای‌مان(و البته شاید کابوس‌های‌مان) تبدیل خواهد شد، و قادر خواهد بود ادراک انسان را به کلی دگرگون کند؟ آیا این فرایند از همین حالا شروع شده است؟


برای شروع، به آخرین پرسش پاسخ می‌دهیم: بله، زمینه‌سازی‌های آن هم اکنون نیز انجام شده‌اند. حسگرهای گوشی‌های هوشمندمان، رسانه‌های اجتماعی، دستگاه‌های دیجیتال، و شرکت‌های مربوط به داده‌های دیجیتالی که در صدر Furtune500 قرار دارند، به شکل وسیعی معابد، ادیان، و فضاهای قبیله‌ای نوینی را برای انسان ایجاد کرده‌اند. انسان‌ها همگام با این فناوری‌ها و آغازِ به اصطلاح انقلاب صنعتی چهارم (4IR)، و جامعه‌ی مبتنی بر هوش مصنوعی (Society 5.0) ظرف ۵۰ سال گذشته شاهد تغییرات بزرگ‌تری از مجموع 30،000 سال تاریخ خود بوده است. و این تازه شروع داستان است!

در 1974، فیلسوفی به نام رابرت نوزیک، طی یک تجربه‌ی فکری، یک ماشین فرضی را به تصویر کشید که قادر بود همه‌ی لذت‌ها و تجربه‌ها را قابل تصور و درک کند. نوزیک یک پرسش تحریک‌کننده مطرح کرد: اگر چنین ماشینی را در اختیارمان بگذارند، آیا آن را در زندگی واقعی‌مان به کار می‌بریم؟ و به این نتیجه رسید که احتمالا از این ماشین استفاده نخواهیم کرد؛ باور وی این بود که ما ترجیح می‌دهیم افت و خیزهای این جهان فیزیکی را به شکل حقیقی تجربه کنیم؛ تا این‌که بخواهیم صرفا از نسخه‌ای شبیه‌سازی‌شده، مصنوعی، و پایان‌ناپذیر از بخش زیبای زندگی‌مان لذت ببریم.

ولی خیلی چیزها در این 50 سال تغییر کرده است. در 1990، شانزده سال پس از فرضیه‌ی نوزیک و یک سال پس از معرفی مفهوم تور جهان‌گستر یا همان World Wide Web توسط تیم برنرز-لی، استیو جابز در یک اظهارنظر مشهور، رایانه‌ی شخصی را «دوچرخه‌‌ای برای ذهن‌» نامید، و همه‌ی ما وارد یک رقابت مصنوعی شدیم که همچنان ادامه دارد.

بازنویسی نیاز بشر برای روایت و داستان

اکنون اگر به ما بگویند بین یک جهان واقعی، فیزیکی، و فانی و جهان مجازی، دیجیتالی، نامحدود، و با قدرت هوش مصنوعی یک گزینه را انتخاب کنیم، چه خواهیم کرد؟ پاسخ این است: ما انتخاب‌مان را کرده‌ایم. ما همین الان هم جادوگران، دانشمندان و افراد دیجیتالی هستیم که در یک تجربه‌ی عالی مجازی، اجتماعی، و در حال پیشرفت به تحریک و تعامل با مغزها و بدن‌های یکدیگر می‌پردازیم، و به تجربه‌ها و احساسات چندگانه‌ای دست پیدا می‌کنیم که از آن‌چه در دنیای فیزیکی تجربه کرده‌ایم، کاملا غیر قابل‌تفکیک است. این اتفاقات با کمک فیس‌بوک، تیک‌تاک، یوتیوب، NFTهای کریپتو، فورتنایت، زندگی دوم (Second Life)، دیسنترالند و بی‌شمار پلتفرم‌های آنلاین و رسانه‌های اجتماعی در طول سالیان رخ داده‌اند. متاورس صرفا بازنمودی از شکل تکمیل‌شده و نهایی رویاها و تصمیم‌هایی است که از قبل در حال پا گذاشتن به عرصه وجود بودند. با پیشرفت بسیار سریع فناوری‌ها، و با کمک هوش مصنوعی و اختراع متاورس، ما در حقیقت به سمت دیجیتالیزه شدن انسانیت پیش می‌رویم - چشم‌انداز آینده بیش‌تر شبیه چیزی است که در رمان بازیکن شماره یک آماده اثر ارنست کلاین به تصویر کشیده شده است؛ در این رمان، واقعیت دیجیتالی انسان را قادر می‌سازد که تقریبا همه چیز را تجربه کند! استیون اسپیلزبرگ هم با اقتباس از این رمان فیلم سینمایی پرطرفداری ساخته است.

با این‌که متاورس بازنمودی از اوج‌گیری ۵۰ سال فناوری است، راه‌های منحصربه‌فرد، تازه، و کاملی از تفکر و رویاپردازی را درباره‌ی علاقه‌ی شدید انسان به ماجراهای بزرگ و بزرگ‌تر به کار می‌گیرد. این راه‌ها شامل روش‌های تازه‌ای برای تعامل، برقراری ارتباط، و روایت ماجرا است، و فصل جدیدی را در تاریخ فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی متمرکز و غیرمتمرکز بشر ایجاد می‌کنند.

داستان‌ها توانسته‌اند در میان هزاران سال تاریخ بشر، فرهنگ و تمدن انسان را حفظ کنند. آن‌ها به ما یاد می‌دهند چگونه صحبت کنیم، بخوانیم، بنویسیم، قوانین مدنی را درک کنیم و هویت‌مان را بسازیم. ما از طریق آن‌ها چیزهای مختلفی را درباره‌ی زبان و روانشناسی، تعلق، مالکیت، و حس درست و غلط یاد می‌گیریم. آن‌ها روایت زندگی‌ها و جوامع‌مان، و هم‌چنین، مدل‌های دایره‌ای اجتماعی-اقتصادی، و قوانین مالی و اخلاقی‌مان را تعریف می‌کنند. درست مانند اشعار شاعران قدیمی، متاورس امروز به عنوان نیرویی که به دوره‌هایی از تمدن شکل می‌بخشد، و به عنوان جزیره‌ای در مجمع‌الجزایر پیچیده‌ی تاریخ حماسی، کمدی، و تراژدی‌های انسانی به همراه اختراع پدیده‌هایی نظیر آتش، چرخ، کامپیوتر، اینترنت، و اکنون متاورس، به اعماق تاریخ بشر نفوذ پیدا می‌کند.

درست همان‌طور که شروع به پیاده‌سازی جنبه‌های «جهان واقعی» در متاورس کرده‌ایم، از نقاط دیدنی مجازی گرفته تا دوقلوهای مجازی در شهرهای هوشمند (ساختن مدل مجازی یک فرایند یا محصول)، می‌توانیم مطمئن باشیم تجربه‌های‌مان پلی را میان چیزهای واقعی و مجازی در متاورس ایجاد می‌کنند؛ پلی که به روایات‌مان از دنیای فیزیکی شکل تازه‌ای می‌بخشد - نه فقط شبیه تغییراتی که اینترنت و رسانه‌های اجتماعی در نحوه‌ی جمع‌آوری اطلاعات ایجاد کرده‌اند، بلکه هم‌چنین در نحوه‌ی درک آن اطلاعات و متناسب کردن آن با روایات شخصی‌مان. با وجود این، متاورس فرصت تازه‌ای را برای تغییر شکل این روایات نیز در اختیارمان می‌گذارد - راه‌های تازه‌ای برای رویاپردازی (و شاید هم دیدن کابوس)، تقویت امکانات و هم‌چنین، اصلاح مشکلاتی که مدل کنونی اینترنت با آن‌ها روبه‌رو است.

رویاپردازی با هوش مصنوعی یا جعبه‌ی پاندورا در ناکجاآباد

نخستین افرادی که وارد انقلاب متاورس شدند، آن‌هایی هستند - و بدون شک خواهند بود - که پلی را میان تجربه‌های فیزیکی و مجازی ایجاد کرده‌اند: از ساخت شهرها و زمین‌های جدید، تا سفر و هنر، تا تجربه‌های عمومی، و همه‌ی آن‌ها به وسیله‌ی تجربه‌های ناشی از رسانه‌های اجتماعی جدید و بازی‌ها، دائما در حال گسترش و تقویت جامعه‌مان هستند. در حال حاضر، این اتفاق بر روی پلتفرم‌هایی رخ می‌دهد که دارای پایگاه بسیار عظیمی از کاربران، بازارهای سازندگان، تجربه‌های رویدادهای دیجیتالی زنده، و سخت‌افزارهای بسیار جدید و پیشرفته هستند؛ و همین پلتفرم‌ها هستند که پایه‌ی این رسانه‌ی جدید را بنا می‌نهند. وب 3، هوش مصنوعی، بلاک چین، و سایر فناوری‌های غیرمتمرکز بر کار شرکت‌ها و افراد پشت این پلتفرم‌ها نظارت می‌کنند - پلتفرم‌هایی که در روزهای نخستین ابداع اینترنت حضور نداشتند؛ بنابراین، این فناوری‌ها به کاربران اطمینان می‌دهند خطاهایی که در روزهای نخستین در اینترنت ایجاد می‌شدند، دیگر رخ نخواهند داد.

ما پیش‌تر نیز فرایند ورود به متاورس را شروع کرده بودیم؛ این اتفاق از طریق تجربه‌های تعاملی مختلفی رخ داده است که لحظات منحصر‌به‌فردی را در پلتفرم‌های دیجیتالی، اجتماعی، و بازی ایجاد کرده‌اند که طی بیست سال گذشته توسعه یافته‌اند. عده‌ای معتقدند، این پلتفرم‌ها افراد را از طریق جمع‌آوری داده‌ها و ثبت فعالیت‌های‌شان به کالا تبدیل می‌کنند، و از آرزوها و سرخوردگی‌ها‌ی‌شان نهایت بهره را می‌برند. برای حل این مشکل، باید اخلاق دیجیتال هوش مصنوعی را تعریف کنیم و در برابر ریسک‌های ذاتی مربوط به تقویت درک‌مان از واقعیت، و روایات جعلی که می‌توانند در این شرایط ایجاد شوند، هوشیار باشیم، و از هویت‌های خودمختار (SSI) استفاده کنیم - هویت‌های دیجیتالی غیرمتمرکزی که امکان ارائه‌ی اعتبارنامه‌ها و تایید در تراکنش‌های دیجیتالی را فراهم می‌کنند.

فناوری هوش مصنوعی متاورس به همه‌ی کاربران امکان می‌دهد، بتوانند بدون وابستگی به شرکت‌ها یا افراد دیگر برای ذخیره و مدیریت مرکزی داده‌ها، هویت‌های دیجیتالی‌شان را مدیریت و تقویت کنند. ولی این سیستم در صورت سوءمدیریت می‌تواند اساسا مخرب باشد، و بیش از هر چیز دیگری که در تاریخ 30،000 ساله‌ی بشر باعث تحول زندگی انسان شده است، می‌تواند جهان را دگرگون کند.

کاربرد فناوری بلاک چین و NFT‌ها، در کنار ابزارهای هوش مصنوعی، واقعیت مجازی (VI)، و واقعیت افزوده (AR) - حتی هولوگرام‌هایی نظیر آن‌چه در جنگ ستارگان وجود داشتند - در مراحل اولیه‌ی توسعه‌ی خود قرار دارد، ولی برای ایجاد چشم‌اندازی از متاورس‌ها بسیار ضروری هستند؛ ما باید آن‌ها را به صورت کامل تصویرسازی و ایجاد کنیم، مراقب ظرفیت‌شان برای توانمندسازی‌مان باشیم و مطمئن شویم آن‌ها را بر اساس اخلاق، امنیت، و اعتماد ایجاد می‌کنیم.

برای موفقیت متاورس، باید به این اطمینان برسیم که همه‌ی کاربران به سطحی از درک رسیده باشند که متاورس مدت‌ها است شروع به کار کرده است. متاورس متعلق به آینده نیست، بلکه هم‌اکنون، به بخشی از زندگی‌ جاری‌مان تبدیل شده است. متاورس باید توسط همه‌ی ما ایجاد شود، با وجدان، بدون اشتباه، و قابل اعتماد؛ به گونه‌ای که تمام شهروندان - یعنی هر یک از ما - بتوانند از این ابزارهای جدید استفاده کنند؛ همان‌طور که پیش‌تر، آتش اختراع شد و همگان توانستند از آن استفاده کنند - یعنی برای توانمندسازی و تحول پلتفرم‌های جدید متاورس از این فناوری استفاده کنند، نه آن‌که خود به بنده‌ی آن یا عده‌ای محدود از توسعه دهندگان آن تبدیل شوند!

از این رو، باید هوشیار باشیم تا متاورسی را خلق کنیم و توسعه دهیم که به عنوان پلتفرم هوش مصنوعی بتواند به تقویت انسان کمک کند، نه این‌که به زندانی در ناکجاآباد تبدیل شود! تنها از این طریق می‌توانیم مطمئن باشیم که ساختار متاورس به مجموعه‌ی نهایی از ابزارها و پلتفرم‌هایی تبدیل می‌شود که می‌تواند برای گسترده‌تر شدن چشم‌انداز رویاهای‌مان و قوی‌تر شدن روایات‌مان از زندگی به ما کمک کند، نه این‌که ما را گرفتار زندانی کند که در آن با بزرگ‌ترین ترس‌ها و کابوس‌های‌مان روبه‌رو شویم.

رمزنویسمتاورسدنیای مجازیجهان مجازیmetaverse
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید