دارم وقت میگذارم پرواز کردن را یادبگیرم. از جمله باید های زندگی من است . من بال های زخمی ام را ترمیم میکنم. شاید پراوز کردن دوباره راحت نفس کشیدن را به من بیاموزد . زیباست پرواز کردن میان اسمان ها !احساس پیری میکنم زمان زیادی است که هیچ چیزی باعث ذوق من نشده است ،لبخند های دائمی نداشته ام و حتی درست گریه هم نکردم .به طور کلی هیچ احساسی دیگر برایم اشنا نیست فقط دردو رنج روح من است که خالی میشود. اشک ها دردها و بوسه ها رنج ها را پنهان میکنند. هیچ گونه نمیتوانم توصیف کنم که اخرین بار درد کشیدن لذت بخش نیست ،اخرین بار احساس داشتن خوشحال کننده نیست .احساسی که دارم از دست دادن همه ی خودم است .می خواهم پرواز را بیاموزم دوباره ،تا جوانیم را یاد کنم...!