سلام و درود به خوانندگان محترم برای شروع از بعضی از فیلم های جشنواره چهلم فیلم فجر شروع میکنم تا ببینیم فیلم های این دوره چه نقاط قوت و ضعفی داشتن.
مرد بازنده جدیدترین اثر محمدحسین مهدویان در ژانر و نوع خودش چه از نظر اجتماعی و چه از نظر داستان گویی فیلم مهمیه!
داستان با یه راز و جسد شروع میشه،شروعی که تا حدودی تکلیف مارو با ماجرای فیلم آشنا میکنه و مخاطب همراه با احمد خسروی(جواد عزتی) در پی حل کردن این معما میشه،در ژانر های جنایی و راز آلود دوحالت ممکنه؛حالت اول این که اطلاعات مخاطب از شخصیت اصلی بیشتره و در طی داستان،هیجانی از سر غرور رو تجربه میکنه که این حالت ریسک بالایی رو برای کارگردان و فیلمنامه نویس تعریف میکنه و حالت دوم برابر بودن اطلاعات مخاطب و شخصیت اصلیه که در این حالت میزان مندردی به حداکثر میرسه و مخاطب حال پریشان شخصیت اصلی رو درک میکنه.
قهرمان ما علاوه بر حل کردن معما در زندگی شخصیش هم مشکل داره و نمودی ترین حالتش چرک کردن دندون و مشکل داشتن با پسرشه در نتیجه احمد خسروی در منحط ترین حالت ممکن قرار گرفته و باید هر دو مسئله رو مدیریت کنه؛اگر مدیریت فیلمنامه و کارگردانی یک مقدار به بیراهه میرفت روند خلق شخصیت احمد خسروی هم به بیراهه میرفت و باورپذیر نمیشد؛ البته شخصیت احمد خسروی بیشتر سینماییه تا برگرفته از یک شخصیت واقعی اما جای شکرش باقیه که شخصیت رو هدر نداده.
فضای فیلم شبیه به جهانِ زخم کاریه با این تفاوت که زخم کاری هیچ احمد خسروی ای نداره که به سبک خودش پرونده رو حل کنه.
مشکل قهرمان اجتماعیه علت قتل اجتماعی و عبور نکردن از خط قرمز آقازاده هاست،مهدویان به سینمای قبل ترش برگشته و داره به ما سینمای قهرمان محور رو معرفی میکنه اما قهرمانی روشش متفاوته!
این قهرمان ملی میهنی نیست،پایبند قواعد و ضوابط سازمانی نیست،حتی بعضی وقت ها مسئله رو شخصی میکنه اما ما دوستش داریم چون طرف حق رو گرفته مخاطب بین دوراهی میمونه و این دوراهی به شخصه برای من جذابه.
مرد بازنده واقعا بازنده ست هم از طرف خانواده و پسرش هم از طرف کار و حریف در لباس متحدانی که مدام سنگ اندازی و اوقات تلخی میکنن شاید این حجم از نا امیدی و بدبیاری کمی غیر واقعی به نظر برسه.
فیلمنامه ساختار سید فیلدی داره و سر بزنگاه ها خودش رو نشون میده؛ پایان بندی فیلم و روش اعتراف گیری خوب ایرانیزه نشده و بیشتر حال و هوای فیلم های هالیوودی رو داره و به جمله همیشگی:(اونی که بیگناه تره گناهکارتره) اشاره میکنه و فیلم با پایان بندی دقیق به تیتراژ پایانی و موسیقی متن بی نظیر حبیب خزایی فر میرسه.
روند احمد خسروی از مثبت به منفی یا از منفی به منفی تر سوق پیدا میکنه و کم تر شاهد این روند در سینمای ایران هستیم.شاید اگر هومن سیدی کارگردان این اثر بود فیلم پیچیده تر و ایزانیزه تر میشد.
فیلم از نظر محتوی مناسب و دقیق طراحی شده اما از نظر فرم مشکل داره و ناقصه...
مرد بازنده تلاش میکنه نوآر باشه اما نمیتونه،کم میاره.
راستی این نقد در وب سایت سلام سینما هم منتشر شده.