ویرگول
ورودثبت نام
عباس شوفریان یزدی
عباس شوفریان یزدی
خواندن ۲۱ دقیقه·۲ سال پیش

ميزبانی قطر، قهرمانی آرژانتين: برنامه ريزی يا اتفاق فوتبالی؟

احتیاج به نبوغ بالایی نبود كه درست درهمان زمان كه رئیس متهم به فساد فیفا در بین كاندیداهای برگزاری جام جهانی ٢٠٢٢ استرالیا، قطر، ژاپن، كره جنوبی و آمریكا، نام قطر را بعنوان میزبان بیرون آورد و همچنین با توجه به اتفاقات هم زمان و بعد از آن از جمله تعلیق دو عضو كمیته اجرایی فیفا، بی اعتنایی به اعلام خطر با درجه عملیاتی بالای میزبانی قطر، انتقاد مفسران رسانه ها، علنی شدن رسوایی های فساد فیفا، محروم شدن سپ بلاتر بدلیل پرداخت های غیر قانونی و ادعای "خرید" جام جهانی توسط قطر، بفهمیم كه با چه تورنمنتی روبرو هستیم. گر چه سپ بلاتر بعدها بارها اعطای میزبانی به قطر را اشتباه خواند، لیكن قطر میزبان شد و ركورد اولین ها و بیشترین ها را جابجا كرد: اولین كشور میزبان جهان كه تا كنون در جام جهانی های برگزار شده حضور نداشته است، اولین میزبان شكست خورده در دیدار افتتاحیه، اولین میزبان حذف شده در بازی دوم و یكی از دو میزبان صعود نكرده به دور حذفی، بیشترین هزینه برای جام جهانی، بیشترین قوانین ممنوعیت در طول برگزاری تورنمنت و بیشترین تلفات نیروی انسانی در دوران ساخت و آماده سازی جام با تحمیل كار اجباری به كارگران و تامین حداقل امكانات كه عملاً به برده داری مدرن طعنه میزد و با توجه به وجود اتباع قطری بعنوان شهروند درجه اول ،شاید تعریف جدیدی از نژادپرستی نوین را ارائه نمود. تا آنجا كه در اخبار آمد بعنوان مثال كارگران نپالی پس از زلزله سال ٢٠١٥ حتی از دریافت مرخصی برای ملاقات با خانواده هم محروم شدند. بر اساس آمار، كشته شدن چندین هزار كارگر از سال ٢٠١٠ تا ٢٠٢٠ (كه تا ٦٥٠٠ نفر و حتی بالغ بر ١٥٠٠٠ نفر تخمین زده شده) برای امثال سپ بلاتر و دوستان فیفا هیچ اهمیتی نداشت كه میزبان كشوری باشد كه حداقل های آزادی های معرفی شده در جهان آزاد را ممنوع می كند. حقوق بشر در آن زیر سوال است، دگر باشان اجازه ابراز وجود ندارند، خبرنگاران را توقیف می كند و مانع نوشیدن مشروبات الكلی می شود.

حتی در آغاز قطر به اجازه حمل پرچم دگر باشان و نوشیدن مشروبات چون آبجو تعهد داد، لیكنبعد از شروع جام جهانی از هر دو تعهد خود نیز عدول نمود. بعد از ممنوع كردن مشروبات الكلی در قطر، فیفا!! در بیانیه ای مكان های فروش آبجو را در اطراف ورزشگاهها را حذف نمود!! قطر هم اعلام كرد كه قرار نیست قوانین و فرهنگ خود را برای برگزاری یك تورنمنت تغییر دهیم. اینكه چه كسی برای قطر كارت دعوت فرستاده بود تا كاندیدای میزبانی جام جهانی شود كه حالا از شرط عدم امكان تغییر فرهنگ حرف می زند بماند، فارغ از این بحث كه صدها كشور با لیاقت ،قدمت و ظرفیت بیشتر و فرهنگ بالاتر از قطر می توانستند میزبان شوند، با این استدلال قطر، كره شمالی هم می تواند میزبان جام جهانی شود و اعلام كند قبل از هر بازی بازیكنان تیم های ملی شركت كننده در جام جهانی باید به تمثیل كیم جونگ اون تعظیم كنند، به سخنانش گوش دهند و گریه كنند. حال اگر فوتبالیستی بدلیل خمیازه كشیدن حین سخنرانی رهبر كره شمالی مجازات شد، كره شمالی می تواند بگوید برای برگزاری یك تورنمنت قوانین و فرهنگ خود را تغییر نخواهیم داد! احتمالاً فیفا هم بیانیه ای در مذمت كار آن بازیكن و تائید پیونگ یانگ تهیه و در روز قهرمانی كاملاً فوتبالی كره شمالی در فینال منتشر خواهد نمود!!...

برای میزبانی قطر حتی فیفا مجبور به برهم زدن برنامه دقیق و مرتب لیگ های اروپایی و باشگاههای جهان شد و برای اولین بار در ماه دسامبر جام جهانی را برگزار نمود تا هوای گرم قطر بازیكنان را نكشد. بله! پول بسیار قدرتمند است...

بدیهی است رئیس جدید هم نگرانی های خود را دارد. اینفانتینو بشدت از میزبانی قطر و تصمیمات و قوانین متعصبانه مقامات آن حمایت و تمام منتقدین را به كوته فكری متهم می كند. به رو به رشد بودن حقوق كار و مهاجران مژده و وعده می دهد. حتی حاضر می شوند خود را وارث غرب وحشی معرفی كرده و از ددمنشی و وحشیگری اروپای هزار سال پیش در مقابل قطر!!

زانو بزنند و عذرخواهی نمایند. علیرغم آن كه عمر كشور قطر به ١٥٠ سال هم نمی رسد...

به اینفانتینو باید حق داد. دیگران رشوه گرفته و خورده و برده و رفته اند و این نوزاد ناقص الخلقه را در بغل او باقی گذارده اند. چاره ای جز حفظ آن نیست، بخصوص آنكه بحث پول هنگفت در میان است. در حالیكه اینفانتینو از بهبودی حقوق بشر و روشنفكری قطری ها داد سخن می زد، فیفا اعلام كرد با بازیكنان و تیمها در صورت بستن بازوبند رنگین كمانی برخورد خواهدشد! تمام اعتراضات به محدودیت ها و ممنوعیت های قطر توسط فیفا و عوامل رئیس در نطفهخفه شد. حتی در تلاش در جهت تبرئه قطر، اینفانتینو محدودیت های سال ٢٠٢٢ قطر را با محدودیت های سال ١٩٥٤ سوئیس (با فاصله زمانی حدود ٥٠ سال) مقایسه نمود!! همچنین در بحث ممنوعیت فروش و شرب آبجو نیز ناجی افسانه ای قطر اعلام كرد: "اگر سه ساعت آبجو نخورید نمی میرید!". كم مانده بود تبعیض جنسیتی و قوانین عقب مانده قطر در این زمینه كه مورد توجه و اعتراض آزاد اندیشان و فعالان اجتماعی در جهان قرار گرفته بود، توسط اینفانتینو، با مقایسه قطر ٢٠٢٢ با دوران غارنشینی انسانهای نخستین كه زنان تحت سلطه مردان زندگی می كردند توجیه شود.

كار به جایی رسیدكه بی بی سی برای اولین بار مراسم افتتاحیه جام را پخش نكرد و به جای آن گری لینه كر در برنامه خود از شرایط وحشتناك حقوق بشری قطر انتقاد نمود، یك مقام اجرایی فیفا اهدای میزبانی به قطر را "اشتباه فاحش" خواند، بسیاری از بازیكنان و سران بزرگ فوتبال جهان از جمله فلیپ لام جام جهانی قطر را تحریم نمودند و بازیكنان آلمان در عكس دستجمعی خود بصورت نمادین دهان خود را با دست پوشاندند و البته همانجا حذف شدند...

سرانجام قطر با ممنوعیت ورود بعضی از شبكه های خبری و همراهی خارج از عرف با محدود سازی های عجیب و خلق الساعه، خود را بعنوان اشتباهی ترین میزبان جام جهانی به جهانیان معرفی نمود و بعنوان یك لكه ننگ همیشگی بر چهره كثیف فیفا و فوتبال جهان حك شد. نمونه ای از یك فساد عظیم و گسترده كه تنها بخشی از آن تا بحال عیان شده و این قصه سر دراز دارد...

در واقع ،این بزرگترین تورنمنت فوتبالی/ورزشی جهان نبود، یك نمایش كمدی مضحك، پیش پا افتاده و مزخرف از معرفی یك كشور تصنعی عقب افتاده، متعصب و دگم اما پولدار و بزك كرده به جهانیان بود، با یك قهرمان پوشالی...

در سال ١٩٨٦ جادوگر مستطیل سبز و بزرگترین بازیكن فوتبال جهان، دیگو آرماندو مارادونا با تمام متن و حواشی خود آرژانتین را قهرمان جهان كرد. از بحث جزایر فالكلند و دست خدا تا گل دومش در همان بازی كه بواقع دو گل می ارزید. از گل هایش تا فینال تا پاسهای دقیقش دردیدار نهایی و سرانجام قهرمانی در كمال لیاقت.

نام مارادونا قبلاً هم شنیده شده بود، ولی حالا دیگر مارادونا یك بازیكن نبود. اسطوره شده بود ،یك افسانه كسی كه قادر بودیك تنه تغییرات رارقم بزند و رقم زد.

مطابق تمام نوابغ با شرف و عصیانگر، روحیه سركش، ناآرام و قلدرمآبانه اش كه وی را از لیست جام جهانی ١٩٧٨ حذف نموده بود و در جام جهانی ١٩٨٢ اخراج، توان سكوت در برابر فساد فوتبال و مشخصاً فیفا را نداشت. در طول سالیان بعد از جام جهانی ٨٦ بارها با فیفا و حتی مافیای فوتبال در ایتالیا درافتاد و ضربه خورد. اوج رفتار ضد فیفای خود را اما در فینال جام جهانی ١٩٩٠ به نمایش گذارد، جایی كه در حالیكه آرژانتین نصف و نیمه را به دندان كشید و با حذف غولهایی چون برزیل پر ستاره و ایتالیای میزبان به فینال رساند، بدلیل آنكه به زعم او حق آرژانتین در فینال خورده شد در مقابل دوربینهای پخش زنده، در زمان اهدای مدال نقره نایب قهرمانی، از دست دادن با هاوه لانژ، رئیس وقت فیفا خودداری نمود. بعد از آن بود كه مشكلات وی بیش از پیش نمایان شد. از یافتن كوكائین در خانه اش و اعلام حمل آن تا ادعای زنی ایتالیایی از داشتن فرزند از اسطوره آرژانتینی. از ایتالیا اخراج شد. اما آنقدر بزرگ بود كه محرومیت های طولانی مدت هم در تسلط و كاریزماتیك بودن او تاثیری نگذارد. در جام جهانی ١٩٩٤ آرژانتین به یكباره با مارادونا به یك مدعی قهرمانی مبدل شد و این برای هاوه لانژ كه روی قهرمانی برزیل در آخرین جام جهانی دوران ریاست خود حساب باز كرده بود، خبر خوشی نبود. بنابراین، بعد از پیروزی ٤ گله آرژانتین در برابر یونان ناگهان خبر دوپینگ مارادونا فضای جام جهانی را تحت تاثیر قرارداد و وی بمدت دوسال از بازی محروم گردید. از طرف مارادونا اعلام شد داروی مربوطه را جهت لاغری و با هماهنگی فیفا استفاده نموده، لیكن این ادعا هیچگاه از طرف فیفا پاسخ داده نشد تا تئوری توطئه در این زمینه بیش از پیش پر رنگ شود. بهرحال برزیل در آن سال قهرمان شد و هاوه لانژ بالاخره توانست در مدت زمان طولانی حكومت خود در فیفا، كشورش را به قهرمانی جام جهانی برساند.

محرومیت طولانی مدت مارادونا و البته زیاده روی ها و رفتارهای غیر قابل توجیه وی این امید رادر دل فیفا زنده نمود كه این بزرگترین دشمن خود را از اذهان مردم جهان پاك نماید. ولیموضوع بدین سادگی نبود. ما انسانها از اسطوره و قهرمانان تنها و سركش خوشمان می آید. شاید مارادونا در زندگی خود بزعم ما اشتباهات و انحرافات فراوانی داشته است، لیكن مبارزه یك تنه كسی كه بر روی دو بازو خود چه گوارا و فیدل كاسترو را خالكوبی كرده با غول فاسد فیفا و مافیای فوتبال غیر قابل انكار و قابل تقدیر و احترام است. برخلاف پله، دیگو از برملا كردن دست فیفا بهر نحوی از انحاء ابایی نداشت و هیچگاه خود را برای یك توپ طلا و یا یك عنوان به كسی نفروخت و اجازه نداد به بهای آن قلاده (یا دشداشه) بر گردنش بیاندازند. شاید به خاطر همین اخلاق و منش بود كه در رای گیری بهترین بازیكن قرن، بر خلاف نظر فیفا كه دوست و همراه همیشگی خود پله را برگزید، جایزه بهترین بازیكن قرن از نظر مردم به دیگو آرماندو مارادونا تعلق گرفت. این موضوع بیش از پیش فیفا را متقاعد نمود كه تمام تمهیداتش در راستای محو و یا كمرنگ نمودن نام دیگو با شكست مواجه شده و این قابل قبول نبود.

در این مقطع شانس به فیفا رو كرد و بازیكنی در آرژانتین ظهور نمود كه از سطح بازیكنان خوب آرژانتین بالاتر بود. بعد از ناامیدی آرژانتینی ها از نامیدن چندین بازیكن بعنوان مارادونای جدید ،فوتبالیستی خوش تكنیك و باهوش در آسمان فوتبال در حال درخشیدن بود: لیونل مسی

با انتخاب عاقلانه و هوشمندانه بارسلونا در سال ٢٠٠٤ و البته چاشنی شانس و اقبال در پیوستن بهترین مدافعان و هافبك های آن دوران به این تیم و سپس حضور گواردیولا و تیكی تاكای معروف و بدون شك توانایی های تكنیكی و نبوغ بالای مسی نام وی بیشتر بر سر زبانها افتاد و فیفا را امیدوار ساخت بتواند یك بار برای همیشه نام مارادونا را تحت الشعاع یك نام دیگر و در حاشیه قرار دهد. پس تمام تمركز بر روی اعتلا بخشیدن به نام مسی و بزرگ نمایی توانایی های خدادادی وی بود. قابل كتمان نیست كه مسی بازیكن بزرگی است، در این هیچ شكی نیست. ولی

مقایسه غیر جانبدارانه و بدون تعصب وی با مارادونا او را در فاصله ای بعید از مارادونا قرار می دهد. بعنوان مثال، لیونل مسی با بهترین تیم جهان در آن سالها یعنی بارسلونا و سپس پاری سن ژرمن جام می برد و با پاسهای اینیستا و ژاوی آقای گل می شد، ولی مارادونا یك تنه تیم كوچك شهر ناپل را درحضورغول هایی چون یوونتوس، میلان و اینتر دو بار قهرمان كالچیو كرد. در آن زمان خطاهای شدیدی روی بازیكنان صورت می گرفت كه بدون "وار" منجر به آسیب دیدگی شدید آنها می شد. یكی از همین خطاها ماركوفان باستن را مجبور به خداحافظی از فوتبال در سن ٢٨سالگی كرد. در هر بازی، بیشترین خطا به روی مارادونا صورت می پذیرفت. در بازی اول آرژانتین در جام جهانی ١٩٩٠ آمار، حكایت از ٢٢ بار خطا روی مارادونا تنها در نیمه اول بازی بود! اما در حال حاضر كوچكترین خطا خصوصاً بر روی مسی با شدیدترین واكنش داوران مواجه خواهد شد.

مارادونا یك تنه در دو جام آرژانتین را به فینال رساند، در حالیكه مسی تا این جام اخیر قادر به نیمی از معجزات مارادونا در جامها هم نبود. همچنین یك نكته را از نظر نباید دورداشت: مارادونا در اوج منفوریت فیفا و برادر كوچكترش فوتبال اروپا به قهرمانی ایتالیا و جهان رسید و مسی در اوج محبوبیت در چشم آن دو.

بنابراین فیفا تمام مساعی خود را برای بالا بردن و بزرگ كردن مسی انجام داد. در این راه یوفا ودیگر دوستان هم از هیچ تلاشی فروگذار نكردند. در اوج جادوی اینیستا، جایزه بهترین بازیكن به مسی می رسید. پنالتی ها، راهگشای آقای گلی می شدند و رای گیری های عجیب و شگفت آور كه حتی در بعضی مواقع با رسوایی اعتراض رای دهندگان مبنی بر تغییر رایشان مواجه شد، همگی رای به برتری وی می داد. حتی حذف رقبا نیز مد نظر بود. این موضوع تا آنجا پیش رفت كه در بارسلونا دسته ای تشكیل شد به رهبری وی. او می گفت كی بماند و كی برود. كی بازی كند و كی روی نیمكت بنشیند وكی تعویض شود. رونالدینهو، اتوئو، زلاتان و این اواخر گریزمان از قربانیان حمایت از مسی و باند او بودند. همه چیز طبق خواست جهان فوتبال پیش می رفت اگر مشكل دیگری ظهور نمی كرد: كریستیانو رونالدو

رونالدوی مغرور و خود شیفته با بازیهای چشم نواز و گلهای زیبا خود، سرعت بالای فرارهایش ،پروازهای دیدنی، ضربه های كاشته استثنایی، گلزنی با پای چپ و راست و سر و تلاش برای هر روز بهتر شدن و با اعتماد بنفس بالا، یك رقیب جدی برای لیونل بود. هر دو پا به پای هم پیش می رفتند، قهرمان می شدند و آقای گل نام می گرفتند و جایزه و عنوان ها را درو می كردند. این موضوع به مذاق دست اندركاران خوش نمی آمد. از طرفی رونالدو بدلیل غرورش محبوب جهانفوتبال نبود. فقط از مردم كسانی كه فوتبال را برای خودش می خواهند و دنبال می كنند و ازكارشناسان، مستقل ها ارزش واقعی هنرنمایی رونالدو را می فهمیدند و می فهمند.

ولی می بایست مسی آنقدر بزرگ شود كه مارادونا را محو كند. پس رقابت پایاپای قابل قبول نبود.

بزودی توپ های طلای سیاسی بود كه روانه خانه مسی شد و از رونالدو گرفته شد. در سال ٢٠١٧ رونالدو با رئال مادرید قهرمان اسپانیا و در سال ٢٠١٨ قهرمان جام قهرمانی باشگاههای اروپا شد. او در بازی رفت با یوونتوس در تورین، دو گل زد كه گل دوم او از نظر خیلی ها زیباترین گل این جام شناخته می شود. ولی در كمال ناباوری نه تنها توپ طلای رونالدو ربوده و به مودریج داده شد، بلكه جایزه بهترین گل را هم از وی مضایقه نمودند. در مقابل، در حالی كه همه جهان منتظر اعلام نام لواندوفسكی به عنوان برنده توپ طلای سال ٢٠٢١ بودند، دركمال تعجب نام مسی بعنوان برنده اعلام شد! این در حالی بود كه انتقال مسی به پاری سن ژرمن، عدم آشنایی با محیط و متلاشی شدن باند بارسلونا، شرایط خوبی را برای او رقم نزده و یكی از بدترین فصول خود را سپری كرده بود. افتضاح این انتخاب بقدری مضحك، كمدی و ضایع بود كه با دستپاچگی و مسخرگی جایزه ای جانبی بصورت خلق الساعه بنام "بهترین مهاجم سال" ساخته و به لواندوفسكی دادند!! عملی كه باعث شد كل مراسم بیشتر مورد مضحكه و خنده عام و خاص قرار بگیرد. زیرا معلوم نیست اگر سال بعد بازیكن لایق مهاجم نباشد، آیا همین جایزه را به او می دهند یا مجبور به اختراع جایزه "بهترین مدافع یا هافبك سال" می شوند. بهر حال جهان فوتبال ریسك نكرد و هفتمین توپ طلا را در نامحتمل ترین سال به مسی داد تا امكان رسیدن رونالدو به او حتی المقدور كم شود. به نظر می رسد این حمایت ها همچنان ادامه خواهد داشت و فیفا حتی الامكان تلاش برای هر چه پررنگتر شدن و جلوه كردن فرزند محبوب، سر به زیر و مطیع خود را ادامه خواهد داد.

در هرصورت مسی با نبوغ، هوش و استعداد خود در كنار حمایت های بی نظیر جهان فوتبال و البته انتخاب های هوشمندانه خود، توانست به تمام افتخارات موجود در جهان فوتبال دست یابد. او با آگاهی از توانایی های خود هیچ موقع ریسك حضوردر یك تیم متوسط را انجام نداد و پس از جدا شدن از بارسلونا به متمول ترین تیم اروپا پی اس جی پیوست. در حالیكه رونالدوی مغرور باآنكه می توانست از یوونتوس به منچسترسیتی برود و در كنار بازیكنان برتر تیم و زیر نظرگواردیولا براحتی به گلها و جامهای خود بیافزاید، تصمیم گرفت ناجی منچستر یونایتد شده و به تنهایی این تیم را كه حال و روز خوشی نداشت به روزهای اوج برگرداند. غافل از آنكه، نه سولشیر جوان، نه رانگنیك فاجعه و نه تن هاگ كله شق سر الكس فرگوسن نبودند و رونالدو نزدیك به سه سال از بهترین دوران فوتبال خود را در این تیم به بطالت گذراند.

در مقابل مسی به تیمی رفت كه نیمار و امباپه را داشت، یك تیم كامل روی نیمكت دارد و در لیگی بازی می كند كه قویترین تیم بعد از آن چندین پله ضعیف تر بوده و در بدترین حالت خود قهرمان فرانسه می شود. این انتخاب هوشمندانه همچنان مسی را در اوج فوتبال نگه داشت. او الان همه چیز داشت و تمام جامها و افتخارات فردی و تیمی را بدست آورده بود جز جام جهانی و سال ٢٠٢٢ و جام جهانی قطر آخرین فرصت برای محبوب فیفا بود كه به این مهم دست یابد.

از چندین سال قبل و خصوصاً پس از قهرمانی آرژانتین با مسی در كوپاآمریكا، این زمزمه بلند شد كه جام جهانی ٢٠٢٢ آخرین فرصت مسی برای قهرمانی جام جهانی است. خبرنگاران، روزنامه نگاران و مقاله نویسان وابسته به فیفا و بعضاً مستقل در یك اقدام هماهنگ شروع به فضا سازی در این زمینه نمودند. هر روز كسی از گوشه ای بصورت خودجوش آرزوی بردن جام توسط مسی را فریاد می زد و دیگری از این صحبت میكرد كه مسی تمام جام ها را برده و حیف است جام جهانی را نداشته باشد. بر اساس اصل تكرار، هجوم این اخبار و سخنان افكار اكثریت علاقه مندان جهان فوتبال را آماده چنین اتفاقی درجام جهانی نمود. شاید در یك جهان عادل، بزرگی مسی در فوتبال در حدی بود كه لیاقت بردن یك جام جهانی را داشته باشد، ولی مگر اوزه بیو نداشت؟ پلاتینی برنده اولین سه گانه توپ طلا چطور؟ راه دور چرا؟ همین كریستیانو رونالدو... بحث لیاقت نبود ،تصمیم گرفته شده بود...

جام جهانی قطر با تمام حواشی و اخبار ناخوشایند پیرامونی اش آغاز شد و تیمهای مدعی رقابت خود را آغاز نمودند. با گذشت چند بازی اول جام، به نظر میرسید فرانسه، هلند، برزیل، انگلیس ،پرتقال و آرژانتین از بخت بیشتری برای حضور در فینال برخوردارند، در این بین اما از فرانسه با بیشترین مصدوم (از جمله پوگبا، هرناندز، بنزما، كانته و...) و البته حماقت سرمربیش در عدمدعوت از كریم بنزما با درصد شانس كمتری صحبت می شد...

پس از برگزاری بازی های مقدماتی و یك هشتم نهایی، در یك چهارم نهایی فرانسه به انگلیس و آرژانتین به هلند برخورد كرد، برزیل با كرواسی و پرتقال با مراكش.

با هدر رفتن پنالتی دوم هری كین در بازی با فرانسه، انگلیس ازدوررقابت ها كنار رفت. برزیل بعنوان خطرناكترین رقیب آرژانتین، در یك غافلگیری گل تساوی را از كرواسی دریافت و سپس با همان سر درگمی درضربات پنالتی از كرواسی شكست خورد. پرتقال با اشتباه احمقانه سرمربی خود كه رونالدو را روی نیمكت نشاند در نیمه اول از مراكش یك گل خورد و آمدن رونالدو به بازی هم دردقیقه ٥٠، با اینكه فرصتهای زیادی برای پرتقال خلق كرد، برای جلوگیری از شكست كافی نبود. این در حالی بودكه تیم پرتقال یكی از كاملترین تیمهای جام و با حداقل مصدوم و غایب و مملو از بازیكنان بزرگ بود. بدون شك هر تیمی درجهان آرزوی داشتن بازیكنی چون كریستیانو رونالدو را دارد و روحیه برتری طلبی و جنگندگی او می تواند این انرژی را به تیم انتقال دهد حتی اگر خود دیگر رونالدوی ده سال قبل نباشد. هنوز تیمها از اسم او وحشت دارند و حضور او می تواند دفاع تیمها را به اشتباه و ترس انداخته و باعث گلزنی او و یا دیگر هم تیمی هایش شود. احتمالاً در تاریخ جام جهانی، نیمكت نشینی رونالدو در بازی با مراكش، بعنوان یكی از بزرگترین اشتباهات و احمقانه ترین تصمیمات درطول جام های جهانی ثبت خواهد شد. نكته جالب دیگر ،انتخاب داور آرژانتینی برای این بازی بود در حالیكه همگان از رقابت رونالدو و مسی خصوصاً در این آخرین جام جهانی هر دو نفر آگاه بودند، انتخاب یك داور آرژانتینی برای بازی پرتقال از بین صدها داور حاضر در جام جهانی، سوال برانگیز بود و این سوال وقتی پاسخ داده شد كه خطای روی فرناندز در نیمه اول پنالتی تشخیص داده نشد و حتی به وار نرفت، برخورد مشكوك به دست مدافع مغرب دیده نشد، خطاهای پشت سر هم مراكشی ها هیچگونه تنبیهی در پی نداشت و بر خلاف بازیهای دیگر این جام، كه مدت زمان اوت توپ ها هم محاسبه میشد، داور آرژانتینی با كمترین وقت اضافه ممكن سوت پایان بازی را بصدا در آورد. در پایان بازی زمزمه ها اوج گرفت ،

بازیكنان بشدت ناراحت پرتقال از جمله په په از تصمیم و برنامه ریزی فیفا برای دادن جام بهمسی صحبت و از آن بشدت انتقادكردند و جالب آنكه فیفا موضوع را تكذیب نكرد!...

و اما از سوی دیگر آرژانتین كه با دو گل ازهلند پیش افتاده بود در یك غافلگیری گل تساوی را درآخرین دقایق وقت تلف شده دریافت كرد. عدم گلزنی دو تیم در وقت اضافه، بازی را به پنالتی كشاند. دراینجا دروازه بان آماده، عالی و پنالتی گیر آرژانتین موفق تر از دروازه بان هلند عمل كرد و آرژانتین با شكست هلندبه نیمه نهایی صعود كرد. نكته ای كه در این بازی به چشم می خورد ،مهربانی و لطف داور به بازیكنان آرژانتین بود. مسی می توانست براحتی بدلیل خطاهای متعدد و حتی لمس عمدی توپ با دست دو اخطاره و اخراج شود. همچنین حركت غیر ورزشی لئاندرو پاردس و شوت عمدی توپ به سمت نیمكت هلند از فاصله نزدیك و بعد از سوت داور بدون شك حركتی غیرورزشی و حكمش اخراج بود كه در نهایت تعجب، داور به یك كارت زرد بسنده نمود. همچنین درادامه و پایان بازی، درگیری و حركات غیر ورزشی بازیكنان دو تیم می توانست منجر به اخراج چند هلندی و حداقل دیپااول از آرژانتین و حتی مسی شود. ولی داور مسابقه بطرز مشكوكی از تمام اتفاقات بازی و پایان آن اغماض كرد و سعی نمود تیم آرژانتین با كمترین تلفات به نیمه نهایی صعود كند. در پایان بازی بعضی از هلندی ها به پنالتی اعلام شده برای آرژانتین و چشم پوشی داور مسابقه از خطاهای مشابه آرژانتینی ها بشدت معترض بودند.

در نیمه نهایی فرانسه براحتی مراكش را با دو گل شكست داد و به فینال صعود كرد. در بازی دیگرآرژانتین و كرواسی بازی پایاپایی را به نمایش گذاشتند تا زمان اعلام پنالتی برای آرژانتین فرا رسید...

نكته جالب در این تورنمنت، پنالتی های متعدد اعلام شده برای آرژانتین در اكثریت قریب به اتفاق بازی ها بود:

عربستان آرژانتین – یك پنالتی (مسی-گل) لهستان آرژانتین – یك پنالتی (مسی-گل نشد) هلند آرژانتین – یك پنالتی (مسی-گل) كرواسی آرژانتین – یك پنالتی (مسی-گل) فرانسه آرژانتین – یك پنالتی (مسی-گل)

در واقع تنها در بازی های آرژانتین با مكزیك و استرالیا احتیاجی به گرفتن پنالتی برای آرژانتین نشد...

بهر حال در بازی با كرواسی نیز یك پنالتی مشكوك بدون رفتن به وار برای آرژانتین گرفته شد و نظم و برنامه و تاكتیك تیم كرواسی با گرفتن این پنالتی از هم پاشید كه منجر به خوردن گل های دوم و سوم شد. بعد از بازی مطابق معمول چندین بازیكن كرواسی تعجب خود را از پنالتی گرفته شده برای آرژانتین ابراز نمودند. در این بازی نیز لیونل مسی مستحق گرفتن حداقل یك كارت زرد بود. ولی داور مهربان مسابقه به دادن تذكر بسنده كرده و تیم كامل آرژانتین را به داور مسابقه فینال تحویل داد.

سرانجام روز برگزاری فینال جام جهانی با حضور دو تیم آرژانتین و فرانسه مصدوم زده فرا رسید. بازی با برتری تیم آرژانتین آغاز شد و مطابق روال جام، یك پنالتی مشكوك بدون مراجعه به وار برای آرژانتین گرفته شد و مسی چهارمین پنالتی خود را گل كرد. در این رقابتها برای آرژانتین در پنج بازی از هفت بازی پنالتی گرفته شد. موردی كه بررسی نشده لیكن بعید است مورد مشابه آن در دیگر جام های جهانی یافت شود. نكته آنكه بسیاری از آنها مشكوك و پنجاه پنجاه بود و در همین تورنمنت برای دیگر تیمها خطاهای محرزتری اتفاق افتاد كه پنالتی تشخیص داده نشد.

ضمن آنكه گل دوم مسی در حالی رقم خورد كه بازیكنان ذخیره آرژانتین به داخل زمین یورش برده بودند و بر اساس قوانین جدید فیفا می بایست مردود اعلام می شد. لیكن چهار داور در زمین، داوران وار، دهها دوربین و چندین ناظر هیچكدام نتوانستند و یا نخواستند چنین خطای واضحی را ببینند. سرانجام تساوی ٣ بر ٣ دو تیم در پایان ١٢٠ دقیقه تلاش رای به زدن پنالتی جهت تعیین قهرمان داد كه ضعف شدید هوگو لوریس و نبوغ و استعداد دروازه بان آرژانتین درگرفتن پنالتی آرژانتین را قهرمان جام جهانی كرد. مسی و فیفا به آرزوی خود رسیدند و مسی به تنها بازیكنی مبدل شد كه تمام جامها و مقامهای ممكنه را بدست آورده است.

بدین ترتیب این جام جهانی هم به پایان رسید و به خاطره ها پیوست. اما شاید بهترین تصویر برای تعریف كلیت این جام عجیب، چرایی آن و همچنین تائید همراستایی تمام تصمیم گیری ها ،اتفاقات و برنامه ریزی های انجام شده توسط فیفا به منظور میزبانی قطر و قهرمانی مسی، تصویر تلاقی امیر كشور میزبان با مرد محبوب فیفا و پوشاندن "بشت" به تن مسی باشد. لحظه ای كه پیام سناریویی واحد، همبستگی و اشتراك و البته افسوس را مخابره كرد و تا سالیان سال در ذهن افراد آگاه و دانا باقی خواهد ماند. توضیحی واضح از پیام مثلث شراكت و هماهنگی میزبان، فیفا و قهرمان در تمام اتفاقات و حوادث درست و غلط مرتبط با جام جهانی ٢٠٢٢...

مارادونالیونل مسیبرده داری مدرنجام جهانی قطر 2022فساد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید