+ خدا لعنتت کنه. خدااا لعنتت کنه که ما رو به این فلاکت کشوندی. دارم از درد میمیرم. ببین تو جیبت تیزی چیزی نداری؟
- چیکار به من داری؟من چشمام آب مروارید آورده، تو چرا ندیدی؟بعدشم تیزیم کجا بود؟ یطوری صحبت میکنی انگار من مگسِ لات و اراذل اوباشیم!
+ببخشید فرهیخته. به جا این حرفا بگو حالا چطوری از این وضعیت خلاص بشیم؟
- خلاص؟! تو واقعاً امید به خلاص شدن داری؟
دور و برتُ ببین، اینجا دیگه آخرشه.
+ کاش تو لال میشدی که همیشه تو دل مگسو خالی نکنی. مگس نیستی، مگسم نمیشی.
-شلوغش نکن، واقعبین باش. من دست و پاهام کامل فرو رفته، خسته بشم، بیفتم، بالهام بچسبه، دیگه تمومه.
+ اما من، تو نیستم! عُرضه دارم. تو نمیدونی نباید کامل فرود بیای؟ فرود اومدن اصول داره.
کتاب اصولِ فرودِ مگسهایی که هیچوقت تسلیم نمیشوند اثر مگس مگس زاده اصل
صفحه چهارش میگه:
«ابتدا پای راست سپس پای چپ»
- خب حالا. برای من کتاب خوان و اصول شناس شده. خب دیگه شده. آخرش همه ما کشته میشدیم. حالا یکم زودتر شده.
+وای عجب مگس نامردی هستی. اگه من مقصر بودمم اینطوری خونسرد رفتار میکردی و معنوی فکر میکردی؟
- اولاً من مقصر نیستم. هر مگسی مسئول اعمال و رفتار خودشه.
دوماً باشه من مقصر. اصلا هرچی تو بگی. بله اگه توام باعث و بانیِ به قول خودت این فلاکت بودی بازم همین عقیده رو داشتم.
ببین من و تو و امثال ما آخرش کشته میشیم. بفهم آدما از ما بیزارن. چشم دیدن ماها رو ندارند. اینو همه میدونن همه.
یا سم خورمون میکنند یا بیشرفا به جای ادکلن و خوشبو کننده، اسپری مرگ بهمون قالب میکنند.
اینکارا رو هم نکنند با سلاح سردشون به حسابمون میرسند.
خلاصه که من بعنوان حرف آخر از تمام آدمها بخاطر تمام اذیتهایی که کردم طلب بخشش دارم.
+ خدایا عاجزانه ازت خواهش میکنم لطفاً نجاتم بده.
قول میدم دیگه مگس بدی نباشم.
مزاحم نوامیس مردم نشم.
بزارم غذاهاشونو با آرامش خاطر میل کنند.
سروصدا نکنم، تا به خواب و استراحت ظهر تابستونیشون برسند.
قول میدم فقط یه گوشه بشینم.
خدایاااا خواهش میکنم از سر تقصیراتم بگذر و نجاتم بده.
بعدشم خدایا قربونت بشم مگه اصلیترین هدف از خلقت ما این نبود که رو اعصاب آدما باشیم تا صبر و تحمل رو به اشرف مخلوقاتت یاد بدیم.
خب ما که به نحو احسنت انجام وظیفه کردیم. پس چیشد؟!