اون دختر، درحالی که به بدن بی جون دوست صمیمی اش چشم دوخته بود لب باز کرد: چرا از پیشم داری میری؟ چرا ؟! تو بهم گفتی مثل بقیه ولم نمیکنی!
پسرک بی جون با نگاهی سرشار از مهربونی به دخترک نگاه کرد: شاید الان ترکت کنم! اما امیدوارم بدون من یک زندگی خوب داشته باشی... میرای!
دخترک که میرای نامیده شده بود سرش را پایین انداخت و اشک هایش مثل مروارید از چشمش سرازیر شدن: اونا! اونایی که این اکادمی رو بمب گذاری کردن رو میکشم ! بهشون یکم رحمم نمیکنم! قول میدم یک قهرمانی بشم که لبخند رو لبه بقیه میاره! انتقامت رو میگیرم! لوییس!
پسرک قیافه ی ناراحتی گرفت : انتقام؟ قول بده فردی نشی که تشنه به انتقام باشه میرای! *سرفه و اینک...*سرفه قهرمانی نشو ک..*سرفه فقط به فکر انتقام باشه میرای!
دخترک درحالی که به پسرک که تن بی جانش زیر تخته سنگ گیر کرده بود نگاه میکرد لبش را گاز گرفت و بای صدای گریون و ناراضی ای داد زد: چراا؟؟ داری از پیشم میری لوییس؟ چرا؟؟؟
پسرک که لبخندی غمگین در لب داشت لب باز کرد: متاسفم ، میرای!....
دخترک درحالی که دست سرد و بی جان پسرک را گرفته بود و هر لحظه محکم تر دست پسرک را فشار میداد گفت: ازت ممنونم! لوییس!....
پنج سال بعد
-------------------------------------------------------------------------
(از زبان میرای/شخصیت اصلی)
درحالی که پرونده ها و اسنادرو مرتب میکردم نگاهی به هاوکس کردم: باز چی میخوای از جونم؟
هاوکس پشت سرش رو خاروند: امده بودم ببینمت فقط!
میرای نفسش رو بیرون داد و با حالت تلنگری رو به هاوکس بلند داد زد: اصلا کاری داری که بهش رسیدگی کنی؟؟ هاوکس؟....
هاوکس جدی شد و و با حالت لجی رو به میرای گفت: معلومه! من کلی کار دارم اما امدم ببینمت! تازه گلم گرفتم! یکم محل نمیزاری؟
میرای دستش رو روی سرش میکشه و نفسش رو با ناراحتی بیرون میده: هاوکس!، ۲۲ سالت شده باز از بچه بازی دست برنمیداری؟
هاوکس با نگاه ناراضی ای به نرده های بالکن تکیه داد: بچه بازی؟ اِبراز احساسات بچه بازیه؟
میرای با لبخند عصبی گفت: به نظر من!
هاوکس با نیشخند گفت: میدونی به چیت جذب شدم!؟ تو اولین دختری هستی که بهم محل نمیزاره و دنبال دوست پسرو عشق و اینا نیست!
میرای با نگاه عصبی گفت : اگه مثل اون دخترا بشم ولم میکنی؟
هاوکس لبخند زد: نه!
میرای نفسش با حرص بیرون داد و دسته گل رو از هاوکس گرفت: حالا میتونی بری؟
هاوکس لبخندی زد و بالاش رو باز کرد: اره!
نزدیک دخترک شد و صورتش رو نزدیکش اوارد: دفعه ی بعد میبینمت! میرای!
هاوکس با نیشخند پرواز میکنه و از منطقه عمارت دخترک دور میشه......