نوروز؛ این مهمترین جشن به جا مانده از "ایرانشهر" و از ارکان هویتساز و اتحادبخش همه اقوام ساکن در قلمروی فرهنگی "ایران بزرگ" از میانرودان تا ماوراءالنهر، آوازهاش نه تنها در فرهنگ و ادب ایرانی بلکه در فرهنگ و ادبیات عربی نیز مشهود است.
قصائد به جا مانده با مفهوم "نوروز" از دورههای مختلف تاریخ ادبیات عربی بهویژه در دوران عباسیان گواه این مدعاست و شاید نوروزنامه "ابوالطیب المتنبی"، پرآوازهترین شاعر عرب، مشهورترین آنها باشد که به خوبی ریشههای ارتباط فرهنگی ایران و امت عربی را به نمایش میگذارد.
بخشی از قصیده او با مطلع "جاء نیروزنا" (نوروز ما آمد) که در وصف "ابوالفضل محمد بن الحسین" سروده شده را با ترجمه آن میخوانیم:
جاءَ نیروزُنا وأنتَ مرادُه/ وَوَرَت بِالّذي زِنادُه
نحنُ في أرض فارس في سرورٍ/ ذا الصّباحُ الذي نری میلادُه
عَظَّمَته ممالکُ الفرسِ حتی/ کلُّ أیامِ عامِه حُسّادُه
عربيّ لسانُه فلسفيٌّ/ رأیه فارسیة أعیادُه
نوروز ما از راه فرا رسید در آن حال که تو مطلوب اویی/ و سرانجام با رسیدن به تو، مراد خود را یافت.
ما صبحهنگامِ نوروز در سزمین پارس غرق در سرور هستیم که این روز، روز میلاد شادی است.
(نوروز) روزی است که مردمان تمامی سرزمینهای ایران آن را چنان گرامی داشتهاند که همه روزهای سال بر او رشک و حسد میورزند.
متنبی در پایان با افتخار میگوید: (امیر) زبانش عربی، اندیشهاس فلسفی و جشنهایش ایرانی است.
علاوه بر نوروز بسیاری دیگر از مفاهیم فرهنگ ایرانی از جمله جشنها، عادات و رسوم، غذاها، قصههای کهن و... را میتوان در ادبیات کلاسیک عربی یافت. در مطالب آینده سعی میکنم به تاثیر فرهنگ ایرانی در ادبیات عربی بیشتر بپردازم.