این مدت یکم سرم شلوغ شده و نمی تونم صبحها بنویسم.راضی نیستم.کارهای عقب افتاده ای زیادی به سرانجام رسوندم کارهای عقب افتاده هم دارم که باید انجام بدم و خیالم راحت بشه.چند روزیه که پادکست گوش می دم و حسابی منو درگیر خودش کرده.پادکست های بی پلاست عالیه و باعث می شه حس خوبی نسبت به خودم پیدا کنم و شاید بتونم یه روزی منم همین کارو انجام بدم.می خام بنویسم و بخونم.دوست دارم یادگاری از خودم بزارم.اوضاع تو خونه معلمولیه راستش به این نتیجه رسیدیم که زیاد باهم حرف نزنیم و فقط حرفای روزمره بزنیم.تصمیم گرفتیم (یعنی من گرفتم)که وقتی تصمیم داره حالم بد کنه ازش فصله بگیرم و در واقع هم به خودش کمک کنم هم به خودم.حالا اینکه چقدر این موثر نمی دونم.به هر حال من تلاشمو می کنم.کلاس نویسندگی شاهین کلانتری هم همین طور بلاتکلیف مونده و من هیچ اقدامی براش انجام ندادم.فکنم سرم شلوغ شده.با اینکه دارم مدیریتش می کنم و همه چیو یاداشت می کنم اما خوب بازم شلوغم.هر روز صبح که بیدار می شم روزم مرور می کنم که آهی می کشم.البته باید بگم خدایا شکرت برای اینکه سالمم و می تونم همه این کارا انجام بدم.خدایا شکرت برای اینکه پولدارم و می تونم همه این کارا برای خودم انجام بدم.خدایا شکرت که خانواده ی خوبی دارم که پشتیبانم هستن.خدایا شکرت که عشق قشنگی تو دلم دارم که می تونم باش لذت ببرم.خدایا شکرت برای داشتن همه زیبایی های دنیا.خدای مهربونم ازت سپاسگذارم برای اینکه از تمام کائنات برای من زیبایی و پول ثروت می فرستی.خدای مهربونم سپاسگذارم ازت که از تمام کائنات برای همه مردم دنیا برکت و ثروت و سلامتی می فرستی.خدای مهربونم سپاسگذارم برای خرید خونه ای عالی و با قیمت مناسب که دلم راضی باشه.
1400/09/17