سناریوهای بازی مافیا تنوع خیلی زیادی دارن و همین باعث میشه که هر بازی، یه داستان جدید و تجربهی متفاوت باشه. سناریو در واقع چارچوب اصلی بازی رو تعیین میکنه، مثلا اینکه چه نقشهایی تو بازی باشن، نسبت قدرت شهروندها به مافیا چقدر باشه یا حتی فضای داستانی بازی چطور طراحی بشه. گاهی یه سناریوی ساده با نقشهای کلاسیک مثل مافیا، دکتر و کارآگاه میتونه فوقالعاده جذاب باشه و گاهی هم استفاده از نقشهای خاص و کمتر دیدهشده میتونه بازی رو وارد یه سطح دیگه کنه.
یکی از سناریوهای محبوب، سناریوی کلاسیکه که توش مافیاها فقط میکشن و شهروندها فقط سعی میکنن پیداشون کنن. ولی سناریوهای پیچیدهتر مثلا شامل نقشهایی مثل گرگینه، روانپزشک، قمارباز، بمبگذار، حتی ناظر شب هستن که هرکدوم وظایف خاصی دارن و فضای بازی رو شدیدا متحول میکنن. مثلا وجود نقشهایی مثل روانپزشک باعث میشه که مردم شک کنن به ذهن خودشون، چون ممکنه فردی که عجیب رفتار میکنه، واقعا مافیا نباشه، بلکه گیج شده باشه!
+به راستی چه سناریویی مناسب این افراد خطرناک است؟!

نکته مهم تو طراحی سناریو اینه که تعادل حفظ بشه. اینکه بازی صرفا به نفع یه تیم خاص نباشه و هر دو طرف شانس برد منطقی داشته باشن. توی بعضی سناریوها این تعادل رعایت نمیشه، مثلا یه سری گردانندهها برای هیجان بیشتر، کلی نقش خاص اضافه میکنن که باعث میشه بازی پیچیده بشه و از حالت سرگرمکننده به یه بازی خستهکننده تبدیل بشه. این یه اشتباه رایجه که به نظرم بهتره ازش پرهیز بشه.
فضای داستانی سناریو هم مهمه. گاهی داستان بازی توی یه شهر قدیمی با مافیاهای کلاسیک روایت میشه، گاهی هم ممکنه داستان توی یه فضای فانتزی یا آیندهنگرانه باشه. همین تنوع باعث میشه بازیکنها هر بار حس کنن وارد یه دنیای جدید شدن.
سناریوهای مافیایی رو میشه بسته به سطح بازیکنها هم طراحی کرد. مثلا برای افراد تازهکار بهتره سناریو ساده و سرراست باشه، ولی برای بازیکنهای حرفهای، سناریوهای پیچیدهتر که تحلیلهای روانی بیشتری لازم داره، جذابتره.
یه نکته مهم دیگه توی سناریونویسی، فاز روز و شب بازیه. بعضی سناریوها تو فاز شب اتفاقات زیادی میفته و فاز روز کوتاهه، بعضی دیگه برعکسه. مثلا تو یه سناریو خاص ممکنه شبها دو کشته داشته باشیم یا حتی نقشهایی وجود داشته باشن که شب اطلاعات دروغین بدن. اینجاست که بازی وارد فاز دوم کلمهی غلط میشه! چون وقتی اطلاعات غلط وارد بازی بشه، بازیکنها باید دو برابر فکر کنن و تحلیل کنن و هر حرفی رو باور نکنن.
در نهایت، سناریوهای خوب اونا نیستن که صرفا پیچیده باشن؛ سناریو خوب اونه که بازیکنها رو درگیر خودش کنه، حس کنن توی یه نبرد فکری واقعی هستن، هر شب و هر روز، با شک و اعتماد درگیر باشن. و البته گرداننده هم باید سناریو رو خوب توضیح بده، چون یه توضیح ناقص میتونه باعث بشه کل بازی اشتباه جلو بره، و اشتباه توی مافیا یعنی ورود به سومین کلمهی غلط که اونم اشتباه ذهنی بازیکنهاست، و دقیقا همونجاست که مافیا برنده میشه.