مادر سادات
مادر سادات
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

چه ميزان با كارمندان خود صميمي شويم؟

براي مدت هاي زيادي اين يكي از مهمترين دغدغه هاي همسرم بود. من ولي بدون اينكه بدانم چگونه، به خوبي اين فضا را مديريت مي كردم. هرچند كه او هميشه در سطح بالاتري از مديريت نسبت به من قرار داشت و دغدغه هايش بيشتر بود. سوالي كه او مطرح كرد باعث شد من كمي با اين ديد به اطرافم نگاه كنم و در مطالعاتم بيشتر به دنبال پاسخش بگردم. بلاخره به نتيجه دلخواه رسيدم. اين نتيجه گيري را مي توانم در چند كلمه برايتان خلاصه و مفيد بگويم. هرچه غير از اين شنيديد يا خوانديد بدانيد كه يا نوع ديگري از بيان همين نتيجه است يا زرد است و قصد فريبتان را دارد.


به نظرم يكي از افرادي كه حرف آخر را در رهبري در دنيا مي زند، در حال حاضر خانم برني براون است. در يك مطلب جداگانه سعي مي كنم در مورد خودش و كتابهايش بيشتر بنويسم. ايشان در كتاب شهامت رهبري (Dare to Lead) در قسمتي در مورد اخراج افراد صحبت مي كند و اينكه چطور بايد اين كار صورت بگيرد. در اين قسمت مي گويد اين كار بايد حتما ً "با احترام" انجام شود و به مديران توصيه اكيد مي كند كه حتي اگر خودتان در طوفاني از احساسات گير مي افتيد يا احتمال مي دهيد فرد مقابل خشمگين يا به شدت ناراحت شود، به هر حال فضا را طوري مديريت كنيد كه اين اخراج به صورت بسيار محترمانه صورت گيرد. راه حل هايي براي آن ارائه مي دهد كه در اينجا با آن كاري نداريم. نكته اينجاست كه مي گويد آن فرد با وجود اينكه براي كار شما مناسب نبوده اما همچنان انسان است و داراي عاطفه و احساس است. مهمتر اينكه او خانواده و اطرافياني دارد كه همه آنها احتمالا ً به ميزان مختلفي تحت تاثير قرار مي گيرند.

نكته اي كه در اين حرف وجود دارد اين است كه كسي كه در مقابل شما قرارگرفته يك انسان است. در صحبت خانم براون يكي از نقاط حساس عاطفي در كار و يكي از دشوارترين شرايط عاطفي براي مدير باز شده است به همين خاطر اين مثال را آرودم كه بگويم حتي در آن شرايط هم بايد هم پكيج كامل انسانيت فرد مقابل و هم خودتان (كه ممكن است خشمگين شويد، مضطرب شويد و...) را در نظر بگيريد.

لازم نيست كار خاصي انجام دهيد. لازم نيست صميمي شويد يا خودتان را بگيريد. فقط كافي است هر آن بدانيد كه هر دو نفر يعني شما به عنوان مدير يا رهبر و زيردستتان فارق از هر سمت و رتبه انسان هستيد. حالا با هم چند تا كار و نكته اساسي را بررسي مي كنيم. مطمئن هستم تعداد بيشتري هم خودتان مي توانيد مثال بزنيد. اما مهم است كه جان كلام را بگيريد.


از احساستان بگوييد

البته كه لازم نيست هر احساسي در مورد هرچيزي داريد و داشته ايد از گذشته، حال يا آينده را بازگو كنيد و البته كه منظورمان اين نيست كه هر روز در مقابل كارمندانتان گريه كنيد. منظور اين است كه گاهي بد نيست وقتي خسته هستيد و نمي توانيد در جلسه به حرفهايشان گوش دهيد به جاي آنكه هر رفتار نامناسبي مثل بي حوصله بودن، خشمگين شدن، بهانه گيري و ... رانشان دهيد. كافي است بگوييد امروز خيلي خسته هستم. يا زماني كه كاري عقب مي افتد به جاي آنكه داد و بيداد كنيد بر سر كاركنانتان به آنها بگوييد من نگران هستم كه از كار عقب بيفتيم. حتي احساس هاي خوبتان را با آنها در ميان بگذاريد مثلا ً بگوييد خيلي خوشحالم كه توانستيم قرارداد را منعقد كنيم.

از احساس آنها بپرسيد

اگر زماني احساس كرديد كه كارمندتان مثل قبل نيست كافي است از او سوال كنيد و ببينيد عامل آن چيست. اگر روحيه جمعي پايين است از آنها بپرسيد كه آيا در مورد محيط كار احساس منفي دارند يا نه؟ زماني كه در كارشان موفق ميشوند از آنها بپرسيد كه احساس رضايت و خوشحالي دارند يا نه؟

با آنها همدلي كنيد

زماني كه در مورد احساسشان به شما مي گويند لازم نيست همدرد باشيد و مثالي از خودتان برايشان بزنيد. اين كار نه تنها مفيد نيست بلكه باري هم به دوش فرد اضافه مي كند. او احساس مي كند كه مكالمه از جايي به بعد در مورد خودش نيست و در مورد شماست! كافي است به او نشان دهيد كه متوجه احساس او شده ايد و دركش كرده ايد. راه حل ارائه ندهيد! و خودتان را نگران نشان دهيد. فقط از صميم قلب دركش كنيد.


در بالا هم اشاره كردم مثال ها زيادند. اما اين سه مورد اصلي ترين هستند. لازم نيست حتما ً با كارمندانتان به استخر يا واليبال برويد تا احساس كنند با آنها صميمي هستيد و محيط كار برايشان دلپذير شود. مواردي كه در بالا ذكر شد،‌ حريم خوبي را در ضمن صميميت برايتان نگه مي دارد. شما مي توانيد با مهارت خودتان پا را از اين حريم فراتر هم بگذاريد.

موفقيتمديريتنشاط
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید