مهدی کهن
مهدی کهن
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

بررسی تاثیر حیوانات بر سبک زندگی بشر(1)

نگاهی طنز به زندگی تقلیدگونه بشر
نگاهی طنز به زندگی تقلیدگونه بشر


نمی‌دانم تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که آیا شیوه زندگی حیوانات روی سبک زندگی انسان‌ها تاثیر داشته یا نه. ولی قطعا روزی دراین‌باره فکر کرده‌اید یا می‌کنید. اگر فکر نکرده‌اید بیایید کمی فکر کنیم. مثلا چرا در خاورمیانه همه‌اش جنگ و بُکُش‌بُکُش بوده؟ شاید آدمی‌زاد از اولی که در خاورمیانه چشم به اطرافش باز کرده، سگ و گربه، گرگ و میش، شیر و شغال و خلاصه همه حیوانات را در حال تعقیب و گریز دیده. قوی ضعیف را می‌خورده و ضعیف از قوی فرار می‌کرده. از آنجا که صفت آدمی هم متعلِّم بوده و علاقه وافر به یادگیری داشته، از زندگی خشن حیوانات الگوبرداری کرده و هر روز با قبیله و طایفه خود به جان قبیله و طایفه بغل دستی می‌افتاده.

حتما باخود می‌گویید چه ربطی داره آخه؟ ربطش اینجاست که وقتی می‌بینی در قاره اقیانوسیه هیچ خبری نیست، مشخص می‌شود حیوانات آن دیار همه تنبل و بی‌جنب‌وجوش بوده و هستند. مثلا همین کوالا یا خرس تنبل. فعال‌ترین‌شان هم کانگورو است که آن هم فقط بپربپرکردن بلد است و چون بچه‌‌اش را جلواش جاداده سعی می‌کند تا جای ممکن با کسی حتی شوخی دستی هم نکند چراکه برای بچه بدآموزی دارد. به نظرم اگر نسل این حیوانات را در هرجا گسترش دهیم، مردمانش روزانه پانزده ساعت می‌خوابند. کشت‌وکشتار که جای خود دارد.

تابه‌حال به این فکر کرده‌اید چرا خاورمیانه این‌همه گنج پنهان شده و دفینه دارد؟ معلوم است دیگر، هرجا که کلاغ باشد آدمی‌زاد هوس می‌کند چیزهایش را چال کند که بقیه نفهمند، بعد که مُرد دیگر کسی نمی‌فهمد چی کجا خاک شده بود و می‌ماند تا به امروز. اما شما کل آمریکا را بگردی دفینه ندارد، هرچه هست فسیل دایناسور و مارمولک است که می‌زند بیرون از زمین(البته آنجا کلاغ داردها ولی اهل دفن و اینجور چیزا نبودند، خیلی به روز مبادا اعتقاد نداشته و هرچه می‌یافتند همان موقع می‌زدند بر بدن و می‌گفتند دنیا دو روزه، بگذار خوش باشیم، فردا را که دیده!)

یا مثلاً چرا ما به انگلیس می‌گوییم روباه مکار، بنده‌های خدا تقصیر ندارند، روباه‌هایشان زیاد است، می‌بینند، یاد می‌گیرند، به کار می‌گیرند. شما برو نسل روباه‌های انگلیس را منقرض کن، همه‌چیز درست می‌شود. یا به جایش لاک‌پشت پرورش بده. آن‌وقت تا بخواهند جایی را استعمار کنند هزارسال طول می‌کشد.(این هم راهکار عملی برای مبارزه با استعمار پیر)

تازه شاهد مثال قرآنی هم داریم؛ قابیل که هابیل را بدون بیل کشت، مانده بود گَندی را که زده چطوری جمع کند که بابا آدم نفهمد که یک‌دفعه کلاغی را می‌بیند که گردویش را چال می‌کند.(کاری که پدر بابک خرمدین انجام نداد و گیر افتاد!)

اصلا زندگی حیوانات برای بشر دوپا آنقدر آموزنده بوده که وقتی به شهرنشینی رو آورد، رفت باغ‌وحش‌ها را دایر کرد تا این معلمان بی‌مزد و منّتش را ور دلش نگهدارد. گاهی سری به او بزند و درس‌هایش را مرور کند.

حتی ذائقه هنری بشر هم ریشه در معاشرت با حیوانات دارد. خاورمیانه‌ای‌ها همه در کار ساز و آواز و خوانندگی‌اند چرا چون یا گنجشنگ دیده‌اند یا خروس یا قناری یا بلبل نغمه‌سرا. شما بچه‌ای را هر روز صبح تا شب داخل مغازه پرنده‌فروشی نگهدارید، به سال نکشیده به جای حرف زدن فقط چهچهه می‌زند.(البته این آزمایش بعید است جواب بدهد و و دست آخر آن بچه فقط بلد است نوک بزند). بقیه جاهای دنیا یا همش عقاب دیدند یا شاهین یا دست آخر طوطی، که آن هم منتظر بوده تا کسی حرف بزند و از او تقلید کند.(حالا نیایید بگویید همه‌جای دنیا پرنده آوازخوان دارد، نمی‌دانم شاید مردمشان مثل ما بااستعداد نبودند)

ادامه دارد...


کتابخوان، کتاب‌باز، طلبه علوم نامعلوم، تو چراغ خود برافروز... mahdi7131kohan@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید