دوشنبه این هفته بعد گذراندن سه هفته خدمت در کلاردشت برای اولین برای به مرخصی آمدم. از روز دوشنبه در مرخصی به سر می برم در این چند روز که مرخصی هستم به بازار رفتم و به کار هایم در شهر رسیدم از جمله نوشتن اتیکت. البته به خاطر اینکه مدت زیاد نبودم در شهر قدم میزدم و هر از گاهی که گشنه ام میشد به مغازه ای میرفتم و کیک و شیر کاکائوئی برای خوردن میخریدم و در آخر به خانه بر میگشتم در بعد از ظهر ها هم در خانه بیکار بودم.
راستی همان روزی که به مرخصی آمدم شبش به برای پسر عموم جشن تولد گرفتیم و خیلی خوش گذشت جاتون خالی.