(...)

بخارِ آبِ جوشِ سماورِ داخلِ حیاط، رو سقفِ کلاس، میرقصید؛ خواننده؟ جیغِ بچه های طبقه دوم. بعد بین nهای کربنِ ALLKILL، کُشته شد.

دستگاهِ حل نشده ی معادله ی درجه سه، داره میپوسه...فلزاش زنگ زدن. کسی جواب نداد.

احتمالا اون، کسی، من بودم. از جوابِ تلفن دادن بیزارم. «مبتلا به بیماریِ ناعلاجِ بیزاری»

دومی منهایِ اولی میشه دلتا؛ یه مثلث با معنا. چطوری به اعصابم مثلث باشم؟

اعصاب دومی منهای اعصاب اولی= Not available in your country

تابعِ حالتِ حذف شده از کتاب؟ احتمالا اگر بود حالتِ من، تو دامنه اش تعریف نشده، میشد.

گلسرهای کیوتِ نوزادگونه ی بچه های تجربیِ پایه دوازدهم، با اختلاف اینکه، مدرسه بوی نوزاد نمیده؛ بوی کسافط و دروغ میده. قول های عملی نشده؟ نه؛ پیچوندن!

من عصبانیم ولی بیا بخندیم.

سوال های نصفه نیمه؟ سرکوفت های الکی. "مرسی"

موهای چتری، هودی سبز، پیرهن چارخونه، اتود آبی، ماژیکِ رو مخِ قرمز. نصفِ بچهای کلاس، عینکی؟ نه؛ چهل درصد. فرم های خفن!

جرمِ آدمیِ میانگین ِ زمین؟ please wait...No human was found on earth.( خستم )

12مهتاب-ی. مثلا اگر اسمون 12 تا مهتاب داشت...12 آسمون، نیازمند 24 چشم برای درکِ زیبایی آن.

پرسینگ؟ لطفا رو انگشتام که دیگه نتونم تایپ کنم؟ اوه نه! تو حنجره اونایی که جیغ میزنن؟ اره!!

آدمای متوسط؟ ما دیوانه ایم اقا! دیوانه!

آشِ داغِ سخن، با کشکِ کنایه های فاسد شده. ( بخدا اگر بفهمی چی میگم )

شاید بالا آوردن قلب به جای کلمات؛ حس میکنم داره رخت میشوره.

سوال: جای خالی مناسب را با کلمه ی مناسبتر پر کنید. " بارم: 2 تفکر "

بر گرمای مصرف شده در فشار ثابت برای فروپاشی یک مغز از شبکه انسانی و تبدیل آن به جملاتِ بیمعنای سازنده، -------- میگویند.