هیهات
هیهات
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

99

حال.

یک کلمه با دو معنی؟ حال چک کردنش را ندارم بیخیال.

اینا ... اینم یکی از همون معنی ها!

حال.

یک کلمه عجیب! دارم مخاطب قرارت میدم. خیلی خوشحالم که هستی/هستید؛ هم تو هم همه کلمات دیگه.

نبودتون سخت میکرد؛ همه چیز رو. از هیچ و همه هم ممنونم. از ممنون هم ممنونم.

تازگیا با کیبورد به مشکل خوردم. بهش میگم بنویس کمی مینویسه مکی"حتی همین حالا هم ویرایشش کرد". ازش میخوام دست مغزم رو بگیره و بازم باهم وقت بگذرونن. باهم برن کافه! دوباره همون چیزای همیشگی رو سفارش بدن. ولی نمیخواد. نمیاد. انگار در اتاقش رو به روی همه بسته؛ حتی ما!

اون روز به گلهای صورتی آب میدادم. بوی خاک دماغم رو قلقلک نمیداد. ترسناک بود. از دادن احساسات همینقدر ترسناکه؟ هر چند ما یه نمونه شکست خورده ایم؛ مگه نه مخبط؟

کلمات قطار میشن که طلسم بشکنه!

نصفه نیمه بودن. همینم. همینی؟ شاید قرار بر کامل شدنه اما نه برای تیکه پازلی که جور نیست. نخ ها بهم گره خوردن پس عادیه که نفهمی. این مورد از حالت عادیش خارج شده ولی مهمه که باشه. گوشام پره آهنگایی که حتی نمیدونم آهنگن یا صُرفا صدای موج خون و نفس کشیدنای سلولامه که باهم قاتی شده.

از نصفه نیمه بودن بدم میاد. من ادم صفر یا صدم؛ اما همیشه 99 شدم و این درد داره. کاش یک بود ولی 99 نه. کیبورد عذر خواهی میکنه بیشتر از این تحمل نوشتن و رنجش نداره...


Stargarden - EP

  • saymory
نصهنیمه99ای
Dirk Maassen - Ethereal
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید