Mehrsa
Mehrsa
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

احساسات چرت و پرت ۲ صبح=]

سلام!

یکم زیادی برام مهم نیست بقیه چی فکر میکنن چون دارم برای خودم می نویسم نه بقیه ولی خب بازم شاید زیادی به نظرات بقیه اهمیت میدم

جدیدا خیلی احساساتی شدم احساس ضعف میکنم احساس میکنم یه نفر باید بیاد منو نگه داره

شاید خستم شایدم فقط نمی تونم همه افکار و همه احساسات و اتفاقات و باهم تحمل کنم

اهنگ everything matters ارورا خیلی قشنگه این وسط بی ربط بود ولی خب دارم گوش میدم قشنگه... چی دارم میگم همه اهنگای ارورا قشنگن و مانسکین و بیلی ....سلیقم خیلی درهمه...

بعضی وقتا آرزو میکنم فقط آدما خودشونو بزارن جای من فقط بتونن درک کنن ولی خب نمیشه چون چیزی نمی دونن و حق دارن و من دلم میخواد محو شم

از اینکه نمی تونم خودمو کنترل کنم و یهو وسط جمع یا دقیقا جایی که نمی خوام احساساتم از چشم ها و ریه ها و زبانم بیرون میریزن متنفرم ولی خب دست خودم نیست زیادین

فقط دارم از همه چیز خسته میشم از تحمل کردن یسریا از تحمل کردن احساساتم از تحمل کردن اون از تحمل کردن اتفاقات از تحمل کردن غم ها از تحمل کردن تنفر ها از تحمل کردن ترس ها از تحمل کردن حرف ها... همه چیز

یسری امید دارم مثل سوفی ، دوستام ، تموم کردن داستانی که هنوز فقط ۳ صفحشو نوشتم ، اینکه شاید بتونم برم به یه دنیای دیگه یا شاید آینده ی همین دنیا بهتر بشه باید یه معجزه باشه تا این دنیا درست شه ، اینکه شاید همه چیز یه کابوس باشه و یه روزی بیدار شم از این کابوس مزخرف

بعضی وقتا رو مخه که نفهمی اون چه حسی نسبت بهت داره بعضی وقتا نه همیشه مزخرف و دیوونه کنندست

از این به بعد شاید هر روز بنویسم شایدم نه نمی دونم مهمم نیست فقط احساساتمو خالی میکنم ولی اینکه شاید بقیه بخونن یجوریه نمی دونم ولی می نویسم احساس خوبی داره

احساساتتحمل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید