مدتی است که بحث حفاظت از تنوع زیستی در رسانه ها داغ شده است. از این سو و آن سو می شنویم که تنها چند صد عدد از فلان جانور باقی مانده و به شدت تحت خطر انقراض است. دولتها و سازمان های مردم نهاد تلاش می کنند تا یک گونه را نجات دهند. اما حذف یک گونه چقدر میتواند مهم باشد که این همه هزینه برای احیای آن انجام میشود؟ اگر یوزپلنگها،کرگدنها یا کوسه ها منقرض شوند چه خواهدشد؟
برای پاسخ به این سوال باید چند مفهوم سادهی علم بوم شناسی را با هم مرور کنیم. در یک بوم سازگان (اکوسیستم) مجموعه ای از گونه های گیاهی و جانوری در کنار هم و در ارتباط با یکدیگر زندگی می کنند که به این مجموعه، جامعه ی بومشناختی (ecological community) می گوییم. این گونه ها به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند. برای مثال رابطه ی شکار و شکارچی (یوزپلنگی را تصور کنید که در علفزارهای آفریقا یک آهوی زبان بسته را شکار کرده است) و یا رقابت بر سر منابع یکسان (در همان هنگام که یوزپلنگ در حال نوش جان کردن آهو است یک گله کفتار سر میرسند و غذایش را یا قلدری میگیرند). به این طریق جانوران و گیاهان در یک جامعه ی اکولوژیکی بر جمعیت یکدیگر اثر می گذارند. یوزپلنگی که آهو شکار می کند جمعیت آهو را کنترل میکند و چون کفتارها غذای یوزپلنگ را دزدیده اند او و بچه هایش گرسنه می مانند و در این بین ممکن است تعدادی از بچه ها تلف شوند.
اما ساختار جوامع اکولوژیکی تنها محدود به ارتباطات مستقیم بین گونه ها نیست، بلکه گونه ها به طور غیر مستقیم نیز بر جمعیت یکدیگر اثر می گذارند. اگر یوزپلنگ ها کم شوند آهوهای کمتری شکار می شوند و جمعیت آنها زیاد میشود، با زیاد شدن آهوها تغذیه از علف ها و برگ و نهال درختان زیاد می شود، که در نتیجه ی آن درختان و علفزارها کم می شوند. شاید این مطلب بسیار ساده و حتی بدیهی به نظر برسد ، اما این ارتباطات باعث ایجاد پیچیدگی هایی در ساختار اکوسیستم ها میشود، به شکلی که یک تغییر کوچک میتواند مانند یک دومینو عمل کرده و بر کل بومسازگان اثر بگذارد. در علم بومشناسی به این پدیده آبشار تغذیه ای (trophic cascade) گفته می شود. این پیچیدگی ها باعث شده تا پیشبینی اثر برخی از تغییرات به ظاهر کوچک در یک اکوسیستم برای دانشمندان دشوار شود.
در مواردی حذف تنها یک گونه به واسطه ی آبشار تغذیه ای باعث دگرگونی کامل یک بومسازگان می شود. یک مثال بسیار خوب مربوط به گرگهای "پارک ملی یلو استون" (Yellowstone national park) در آمریکا است. در اوایل قرن 20 ام در ایالات متحده هنوز قانونی برای محافظت از گرگها وجود نداشت. این جانوران که از نظر مردم خطرناک و مضر بودند به صورت بیرویه تا فرت نابودی شکار شدند. حذف گرگها باعث شد تا جمعیت گوزنهای این منطقه افزایش شدیدی پیدا کنند. به دنبال آن در طی چند سال در اثر چرای بیش از حد گوزنها پوشش گیاهی منطقه به شدت کاهش یافت و این موضوع بر دیگر جانوران منطقه نیز اثر گذاشت. همچنین در نتیجه ی کاهش پوشش گیاهی فرسایش خاک به شدت افزایش پیدا کرد. اوضاع به حدی وخیم شده بود که دولت برای حفظ پارک ملی از نابودی مجبور شد سالیانه هزینه های هنگفتی متقبل شود تا با انتقال گوزنها به جایی دیگر و یا با کشتن آنها بتواند جمعیتشان را کنترل کند. اما این روشها نتوانست اوضاع را به منوال گذشته برگرداند و تنها از بدتر شدن آن جلوگیری می کرد.
تا این که در دهه 90 میلادی دولت تصمیم گرفت تا بار دیگر گرگها را به پارک ملی یلواستون برگرداند. جمعیت کوچکی از گرگها که به پارک معرفی شد در طی چند سال تغییرات شگرفی در این بومسازگان ایجاد کرد. گرگها با شکار گوزن ها توانستند تا حدی جمعیت آنها را کنترل کنند. اما شاید اثر مهمتری که حضور این شکارچیان ایجاد کرده بود تغییر در رفتار گوزنها بود. گوزنها تحت تاثیر حضور گرگها در منطقه، محتاط تر شده بودند و از ترس جان خود از چرا کردن در بخش باز، بدون گیاه و دره ها پرهیز می کردند. همین تغییرات در طی چند سال سبب شد تا گیاهان در این مناطق دوباره رشد کنند و تکثیر یابند و دره های بایر تبدیل به جنگلهای انبوه شدند. با رشد درختان جمعیت پرندگان و سگهای آبی نیز افزایش پیدا کرد. سگهای آبی با سد سازی بر مسیر رودخانه ها زیستگاه های جدیدی برای دیگر جانوران مانند سمورهای آبی، اردکها، ماهیها و قورباغه ها ایجاد کردند. در نبود گرگ ها، کایوت ها که از خرگوش و موش تغذیه می کردند به شدت زیاد شده بودند، اما گرگ های تازه وارد آنها را شکار کردند و جمعیت موش ها و خرگوش ها نیز افزایش یافت، که در نتیجه ی آن رقبای کایوت ها یعنی روباه ها، بازها و راسوها افزایش یافتند. بدین شکل بار دیگر تنوع زیستی پارک یلواستون به دوران اوج خود بازگشته بود. بازگشت گرگ ها حتی بر مسیر رودخانه ها نیز اثر گذاشت، علت این بود که با افزایش پوشش گیاهی فرسایش خاک بسیار کم و کرانه رودخانه ها پایدار شده بود.
وقایعی که در پارک یلواستون در یک قرن اخیر رخ داد به خوبی نشان میدهد که جهان زنده یک سیستم پیچیده است که تک تک اجزای آن به شکل یک شبکه ی درهم تنیده با هم در ارتباط هستند و مستقیم یا غیر مستقیم بر یکدیگر اثر می گذارند. شناختن تمامی این ارتباطات بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است، اما مثال هایی از این قبیل به ما گوشزد می کند که نجات تنها یک گونه هم می تواند تاثیر بسیاری در حفظ تنوع زیستی کره ی زمین ،که بزرگترین سرمایه برای ساکنین آن است، داشته باشد.