
داستان از آنجایی آغاز شد که ما با گزینه های خوب ممکن احاطه شدیم!
شرایطی را تصور کنید که در آن، به شما حق انتخاب نامحدود داده شده است. شما به عنوان خالق زندگی خود، حق دارید که هر چیزی را که میخواهید انتخاب کرده و مالک آن باشید. زندگی شما در هر زمینه ای، از سکونت در منزل مورد نظرتان، نوع پوشاک، وسیله نقلیه، خورد و خوراک و حتا شغل و جایگاه اجتماعی و روابطتان، همه و همه منتظر انتخاب شدن توسط شما هستند.
به نظرتان در این شرایط چه احساساتی را تجربه خواهید کرد؟ احتمالا با شور و هیجان زایدالوصفی به دلیل شرایط استثنایی که در اختیارتان قرار گرفته، شروع به انتخاب بهترین گزینههای ممکن خواهید نمود.
اما منظور از بهترین گزینههای ممکن چیست؟
بهترین انتخاب کدام است و بر چه اساسی تعیین می شود؟
رضایت و خشنودی حاصل از این انتخاب تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟
آیا این جمله که "شاید گزینههای بی نهایت دیگری که می توانستم انتخاب کنم، امکانات بیشتری را در اختیارم قرار می داد یا رضایت بیشتری را حاصل میکرد!" هیچ گاه در ذهنمان نقش نخواهد بست؟
و ....
شرایطی که توصیف شد، حالت تشدید شده از چیزی است که ما هر روزه با آن مواجهیم! گزینههای بی نهایت موجود و البته ممکن!
گزینههای خوبی که راه خود را از هر طریقی به زندگی ما باز میکنند. خواه از طریق تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، شبکههای مجازی و بمباران مخاطبان خود با خوراندن بیوقفه دادههای متنوع به آنها، و حتا انسانهایی که به هر طریق ممکن سعی در متقاعد کردن ما برای پیروی از خود دارند.
در جهانی این چنینی که هر روز گزینههای جدید و اعجابانگیز بیشتری از هر طرف در حال هجوم آوردن به سمت ما هستند، چه بر سر انتخابهایمان خواهد آمد؟

اگر واقعبین باشیم، وضعیت موجود علیرغم تمام فرصتهایی که برای زندگی راحتتر و سریعتر در اختیارمان قرار میدهد، در صورت محدود نکردن آگاهانه خود، افسار چرخ تصمیمگیری و انتخاب را از دستمان خارج خواهد کرد. در چنین شرایطی:
بری شوارتز در کتاب " پارادوکس انتخاب" با زاویه دید متفاوتی، ما را با واقعیت موجود در اطرافمان روبرو می کند: "افزایش میزان نارضایتی با افزایش حق انتخاب بیشتر!". پارادوکسی که در نگاه اول عجیب به نظر میرسد، با کمی مزه مزه کردن مفاهیم آن و تعمق در جریان زندگی مدرن، کاملا قابل پذیرش و حتا قابل پیشبینی ست.
واقعیت این است که" همیشه گزینهی بهتری از انچه ما برگزیدهایم وجود دارد، گزینهی ایده آل و بدون نقص فرضی که درست سر بزنگاه سر و کلهاش پیدا میشود و در برابرمان عرض اندام میکند". اینجاست که هنر برگزیدن دانههای درست برای نخ تسبیح زندگیمان از میان دانههای بیشمار موجود، اهمیتی غیرقابل انکار مییابد. دانههای درخشانی که اگر حواسمان نباشد، ما را به خود مشغول میدارند و تا سر برگردانیم، نخ تسبیح از دستمان در رفته و راه دیگری غیر از آنچه ما میخواستیم، در پیش گرفته...