یکی از باور های بی اساسی که اکثر دانشمندان آن را بی چون و چرا می پذیرند، این است که قوانین طبیعت همواره ثابت اند. این گزاره به طور واضح پنداشتی نظری است و نه تجربی. زیرا ما با این 200 الی 300 سال که بر روی زمین تحقیقات انجام داده ایم، نمی توانیم مطمئنا بگوییم که قوانین طبیعت همواره ثابت است. ماتریالیست ها ، معتقد بودند خدا و ذهن متعالی وجود ندارد که بتواند قوانین را در خود نگه دارد. پس چرا این قوانین جهان شمول و تغییر ناپذیر هستند و در هر زمان و مکانی می گنجند؟ برخی فیلسوفان با این جمله که قوانین علمی واقعیت هایی متعالی هستند، از پاسخ به این سوال سر باز می زنند. آن ها استدلال می کنند که این قوانین، مبتنی بر رفتار های قابل مشاهده هستند. اما این یعنی چون رفتار ها در حال تغییر است، پس قوانین نیز می توانند تکامل یابند و تغییر کنند. در واقع نیز همین طور است. در یک طبیعت تکاملی، طبیعت تکامل می یابد پس قاعدتا باید قوانینی که آن را توصیف می کنند نیز تغییر یابند.به طور مثال یکی از سوال هایی که پیش می آید این است:ثابت های بنیادین تا چه حد ثابت اند؟ اکثر دانشمندان بر این باورند که ثابت ها همیشه ثابت اند و تغییر اعداد آن ها که هر چند سال یک بار رخ می دهد،بدلیل خطاهای تجربی است و داده های جدید دقیق تر اند. ولی پل دیراک، حدس زد که دست کم برخی از ثابت ها قابل تغییر اند. مثلا او به طور خاص اشاره کرد که ثابت جهانی گرانش ممکن است با انبساط جهانی کاهش بیابد. در کل، اگر بخواهیم کل بحثمان را در یک جمله بگوییم،باید بگوییم: در واقع، باید چیزی جایگزین قوانین ثابت و همواره ثابت شود:عادت های رو به تکامل. یعنی نظم و ترتیب طبیعت نه بر الگویی سرمدی بلکه بر نوعی حافظه درونی در طبیعت کار می کند.