بازار تبریز محوطه وسیعی است که بین خیابان دارایی و راسته کوچه و مهران رود قرار گرفته و آغاز آن از جنوب بشمال از انتهای خیابان تربیت و محل تقاطع خیابان شاه بختی یا خیابان فردوسی و آخر آن در شمال میدان کاه فروشان و میدان صاحب الامر است که میدان مهدیه را اخیراً در گوشه ای از آن بنا کرده اند. و از مشرق به خیابان دارایی و از مغرب به راسته کوچه محدود است.
این مقاله با نگاهی به کتاب «تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری» است که تالیف دکتر محمد جواد مشکور است و در تیر ماه 1352 به چاپ رسیده است، نوشته شده است.
شاردن از بازار این شهر تعریف میکند و عدد دکاکین آن را ۱۵ هزار دکان نوشته و مینویسد که اکثراً در طول و عرض کوچه های طاقدار با ۴۰ تا ۵۰ پا ارتفاع قرار دارند و بازار نامیده میشوند و آنها در مرکز شهر قرار دارند. به عقیده وی بازارهای این شهر از زیباترین بازارهای آسیاست. او وسعت ممتد آنها و عرض و گنبدهای زیبایشان و طاقهایی که آنها را می پوشانند و جماعت زیادی که در مدت روز در آنجا هستند و کالاهای مختلفی را که در آن به فروش میرسد توصیف میکند و می گوید:
بهترین آن ها بازاریست که جواهرات و پر ارزش ترین اجناس در آنجا فروخته می شود. این بازار هشت گوش است و بسیار جا دار و وسیع است و مردم آن را قیصریه می نامند.
شاردن می نویسد که در این شهر قریب سیصد کاروان سراست که در بعضی از آن ها سیصد تن می توانند زندگی نمایند.
تاورنیه می نویسد: بازارها برای فروش و عرضه کردن انواع کالا ساخته شده اند و نیز چندین کاروانسرای خیلی راحت دو طبقه در این شهر وجود دارد. بهترین کاروان سراها، کاروانسرای میرزا صادق است که مدت زیادی نیست که آنجا را با یک بازار در نزدیکی آن ساخته است علاوه بر این کاروانسرا و بازار یک مسجد و یک مدرسه و موقوفاتی را بر آن وقف کرده نیز بنا کرده است.
در اینجا تعداد زیادی کاروانسرای که برای خارجیان ساخته شده وجود دارد و ساختمان هایشان به شکل صومعه هایی است. بعضی از آن ها دو طبقه دارند و در آن ها تا 100 اطاق وجود دارد. در اینجا شخص در مقابل پرداخت اجاره کمی به دربان خوب پذیرایی می شود.
از بازار قدیم تبریز یعنی پیش از زمان قاجاریه اطلاعات زیادی در دست نیست و فقط در کتاب هایی مانند روضات الجنان و مزارات حشری به نامهایی از قبیل بازار راستون و سراجان و جزاینها بر میخوریم که معلوم نیست موقعیت آن ها در کجای تبریز بوده است.
اعتمادالسلطنه می نویسد:
سقف بازار تبریز تا چند سال قبل اكثراً بلکه تماماً تیر پوش بود و بدین جهت گاهی که صاحبان دکاکین غفلت میکردند آتش میگرفت و هر سال مبلغی باین جهت متضرر می شدند. در چهار پنج سال قبل حدود ۱۲۹۰ هـجری به حكم نواب والاشاهزاده مویدالدوله بیشتر از سقف های تیرپوش را طاق پوش کرده اند و قلیلی از آن بحالت اولیه باقی است .
کاروانسراها دو طبقه و بزرگ بانضمام تیمچه ها و دالان ها که همه مملو از مال التجاره است تقریباً چهل و پنج باب میشود. دکاکین واقعه در بازار قریب به پنج هزار باب و نزديك هزار و پانصد دکان هم در گذرهای محلات و دروازه ها ساخته و همه روز بر تعداد آن می افزایند.
جمیز موریه در تاریخ خود راجع به علت تیر پوش بودن طاقهای تبریز نوشته است که خطر زلزله به تبریزیها آموخته که خاندهای خودرا کوتاه بسازند و در ساختمان آن بیشتر از چوب استفاده کنند و به همین دلیل است که سقف های بازار شهر فقط طاق های چوبی دارند و فاقد طاق های آجری می باشند.
اکنون بازار تبریز قریب صد سال است که مانند بازار تهران دارای طاق های آجری و بلند است، و از حیث وسعت و عظمت در بین بازارهای دیگر شهرهای ایران ممتاز است و راسته ها و تیمچه ها و سرای های متعدد دارد که مهمترین راسته های آن از این قرار است:
الف – راسته ها - بازار امیر، راسته تازه، راسته قدیم، بازار سراجان، بازار شیشه گرخانه، بازار کفاشان، بازار حلاجان، قیز بستی بازار، بازار صفی، بازار کلاه دوزان، دلاله زن، بازار صادقیه، بازارچه شتربان، رنگلی بازارچه (بازارچه رنگی).
ب - تیمچه ها - تیمچه امیر، تیمچه سه دالان حاج شیخ، تیمچه حاج محمد قلی، قند فروشان، مظفریه.
ج - سراها - سرای حاج سید حسین، دودری، گرجی ها، میرزا جلیل، سرای امیر، تیمچه مظفریه که طاق آن در بلندی و وسعت و زیبایی در ایران کمتر نظیر دارد. از ابنیه حاج شیخ ابو جعفر قزوینی است که در زمان ناصر الدین شاه و ولیعهدی مظفر الدین میرزا رئیس دسته بزرگی از بازرگانان تبریز بود، و این تیمچه عالی را بنا کرد و بنام ولیعهد مظفریه نامید.
آثار دیگر از او در راسته بازار به اسم تیمچه اول و دوم و سوم باقی است. بانی بازار و تیمچه و سرای امید، میرزا محمد خان امیر نظام زنگنه معاصر با عباس میرزا نایب السلطنه است. قدیمی ترین قسمت بازار کنونی تبریز همان است که بنای آن را به اوزون حسن آق قویونلو نسبت داده اند. بزرگترین گنبد بازار، گنبد تیمچه امیر، پهن ترین و زیباترین قسمت بازار تیمچه مظفریه است.
خانم دروتی اسمیت در وصف بازار تبریز که اخیرا آنرا دیده چنین می نویسد:
سرانجام به مرکز فروش قرون وسطائی تازه ای بنام بازار رسیدیم. در توی بازار گذرهای فرعی متعددی با بساط های گسترده مرتب، همدیگر را قطع کرده بودند. هر مغازه قریب ده پا طول داشت که از کف کثیف آن تا ارتفاعی که میشد با نردبان بدان دست یافت پر از جنس بود. صاحب هر مغازه یا نماینده وی متاع خود را تعریف و تا حد امکان با سلام و تعارف مشتری را به خرید جنس ترغیب میکرد.
بازار با مغازه های مجزا و منفرد به وول ورث بزرگی شباهت داشت که در آن هر کس سر بساط خود ایستاده باشد. کف کثیف جاروب خورده بازار در زیر پای صدها عابر صاف و ساییده شده بود از مردان عده کمی لباس اروپایی در برداشتند اما زنانی که ما دیدیم همه چادر به سر بودند. بعضی ها با چادر سیاه و برخی دیگر با چادر قماش گلدار که از فرق سر تا مچ پای آنان را می پوشاند. بچه ها با چهره های سفید و درخشان جست و خیز کنان در هر چیز کنجکاوی نشان می دادند.
سقف بازار با طاق آجری مرتبی پوشیده شده بود و در فواصل معین روزنه های شیشه ای بزرگی داشت که حتی در روزهای ابری نیز می توانست فضای تیره داخل بازار را روشن سازد. همه جا تا چشم کار می کرد مغازه بود. قریب پنجاه دکان فقط کت و شلوار مردانه، لباس های دیگر و لوازم لباس می فروخت. ده ها دکان کفاشی وجود داشت که روی هر سه دیوار آنها ردیف کفش هایی با اندازه و شکل های مختلف آویخته شده بود.
علاوه بر این ها سایر اجناس خانگی نیز در بازار عرضه می شد. پتوهای پشمی، حوله های زیر ترکی، شیرینی، میوه، سبزی و انواع ادویه که در کیسه های سرگشاده هوای بازار را معطر می ساخت. موقع مراقبت ویترین روشن ده ها مغازه را دیدم که مخصوص فروش طلاآلات و جواهر بود.
به احتمال قوی هشتی با چهار سوی مثمن راسته بازار کهن است که بنای آن به اوزون حسن نسبت داده می شود و بزرگترین گنبد بازار گنبد تیمچه امیر و عریض ترین و زیباترین قسمت بازار تبریز تیمچه مظفریه است. راجع به نام گذاری این تیمچه داستانی در زبان عوام شایع است که گویند پس از به پایان رسیدن بنای تیمچه روزی ولیعهد قصد تماشای آن را کرد و به اتفاق حواشی به بازار آمد. حاج شیخ هم که بانی آن و یکی از بازرگانان کاردان و نیکوکار و ورزیده بود حضور داشت ولیعهد بسیار تحسین کرد و چند بار گفت بسیار نیکو است.
سابقا رسم بر این بود که در پاسخ این تحسین می بایست عرض شود و پیشکش ولیعهد است و با این سخن بلافاصله ساختمان نو ملک طلق ولیعهد می شد و برای صاحب ملک فقط آفرین و احسنتی باقی می ماند. حاج شیخ ماهر بود و گفت نام نیکوتر از خود خواهد داشت. ولیعهد چرسید چه نامی؟ گفت مظفریه و بدین طریق از خطر حتمی از دست رفتن تیمچه نوساز به سلامت جست.
بستن بازار - بازار تبریز مانند دیگر بازارهای ایران روزهای جمعه و ایام عزاداری تعطیل است. در قدیم مانند دیگر بلاد ایران تجار تبریز اعتصاب کرده و بعنوان مخالفت با بعضی از اقدامات حکومت بازار را میبستند . گاهی مردم ناراضی از حکومت به بازار ریخته و بازرگانان را وادار به بستن دکان های خود می کردند. در این گونه موارد بیشتر اوقات بازار تبریز بر سر گران شدن نان بسته میشد.
گویند در زمان ناصرالدین شاه و عهد حکومت امیر نظام گروسی زنی چماق زن در تبریز میزیست. او را زینب پاشا می خواندند و معاونی بنام بیکم داشت کار وی آن بود که در بلواهای علیه حکومت گروهی از زنان طبقات پایین شهر را بدنبال خود انداخته دکان ها را بربندد و بازار را تعطیل کند. از قهرمانی های او حکایت و اشعاری به زبان محلی آورده اند که هنوز در ادبیات عامه تبریز مشهور است. و از آن جمله این دو بیت است:
حکم ایلدی زینب پاشا گل اناس فراشا
سیز بازاری باسون داشا من حاماما باتوم گلیم
یعنی: زینب پاشا به تمام فراشان حکم کرده است که شما بازار را سنگه باران کنید تا من به حمام رفته غسل کرده باز گردم.