سیر تکاملی مارکتینگ به دورههای مختلف در کسب و کارها اشاره میکند که در طی آن راهها و روشهای جدیدی برای دستیابی، حفظ و افزایش درآمد از طریق فروش و مشارکت مشتریان ابداع شده است. از سال۱۹۰۰ استراتژیهای مختلفی برای مارکتینگ مورد استفاده قرار گرفته است زیرا صنایع رویکردهای مارکتینگ مناسب را برای خود، به وجود آوردندو روشهای قدیمی را اصلاح نمودند. در این مطلب درباره تاریخچه مارکتینگ بیشتر صحبت میکنیم.
پاسخ به این سؤال که رشته مارکتینگ چه زمانی آغاز شده اندکی پیچیده است. برای درک دقیق ریشههای مارکتینگ باید به دهه ۱۵۶۰ بازگشت. در آن زمان از این واژه برای توصیف خرید و فروش و تجارت در بازار استفاده میکردند. یعنی پیش از ایجاد مفهوم مارکتینگ، مارکتینگ در جوامع وجود داشته بوده است. اولین مرتبهای که از کلمه مارکتینگ در مفهوم تجاری مدرن یعنی انتقال کالا و محصولات از تولیدکننده به مصرفکننده با تأکید بر تبلیغات و فروش استفاده کردند، در سال ۱۸۹۷ بود. البته مدت زمانی طول کشید تا از حالت محصول محور خارج و به آنچه امروزه وجود دارد برسد. بههرحال رشته مارکتینگ به اوایل قرن بیستم برمیگردد.
بهطورکلی دو عامل منجر به تکامل و پیشرفت در مارکتینگ شده است:
الف) فناوریهای مارکتینگ: در گذشته تبلیغات چاپی تنها راه کانالهای ارتباطی امکانپذیر برای بازاریابان بود. البته بهجز خرید و فروش داخلی و تعاملات حضوری! امروزه دیجیتال مارکتینگ حاوی فناوریهای زیادی است از پیامهای متنی چند رسانهای گرفته تا ایمیل و...
ب) نیازهای مشتری: باید با مخاطبان و نیازهای آنها آشنا بود زیرا ناآگاهی از نیازهای آنها باعث از دست دادن بازار میشود.
اگر دوست دارید درباره مارکتینگ مدرن و سنتی هم اطلاعاتی داشته باشید اینجا را کلیلک کنید.
چهار مرحله متمایز در تکامل مارکتینگ در نظر گرفته میشود. در حالی که کارشناسان تا حدودی در تفسیر خود از استراتژیهای متفاوتی که بازاریابان برای ارتباط محصولات با مصرفکنندگان و بالعکس استفاده کردهاند اختلاف نظر دارند اما برای این چهار مرحله توافق جمعی وجود دارد:
1- جهتگیری تولید
2- جهتگیری فروش
3- گرایش مارکتینگ
4- جهتگیری رابطه
انقلاب صنعتی زمینه را برای مارکتینگ فراهم کرد. در این دوره محصولات مصرفی گسترش پیدا کردند و تولید بیشازپیش افزایش یافت. بر این اساس تلاشهای اولیه مارکتینگ شکل گرفت. نظریه کار بر این پایه استوار بود که مشتریان بهسادگی باید کالاها و محصولات را در دسترس داشته باشند. اگر درباره چیزی اطلاعاتی وجود نداشته باشد قطعاً قابل خرید نیز نخواهد بود. در این عصر هنری فورد رویکرد منحصر به فردی برای خود تدوین کرد. این رویکرد با جملهای از هنری فورد خلاصه میشود: اگر چیز خوبی دارید خودش تبلیغ میکند! این شرکت بهشدت روی قیمت، کیفیت و استانداردسازی تأکید داشت. این خودروساز بهاندازهای روی تولید متمرکز بود که تبلیغات را در دورههای پر تقاضا بهطور کامل متوقف کرد.
این عصر، عصر ظهور برندها بود. از دهه ۱۹۳۰ رقابتها در بازار شروع به شکلگیری کرد و هر کسب و کاری در هر زمینهای مجبور فعالیت در محیطی پر از رقبای سر سخت بودند. بنابراین مشاغل مجبور به ایجاد سازگاریهایی شدند. این امر منجر به دو نوآوری اصلی در بازاریابی مدرن شد: اهمیت اصلی هویت برند و تأکید بر جهت فروش.
در دهه ۱۹۲۰ شرکت کک متوجه موضوعی شد. در فصل زمستان شرکت سود زیادی نداشت. آنها بر اساس رویکرد هنری فورد در ماههای سردتر سال تبلیغات را کاهش میدادند اما در عوض شرکت کوکاکولا با پیوند دادن نام تجاری خود به بابانوئل فروش خود را چند برابر افزایش میداد. برای موفقیت بازاریابان میبایستی تصویری جذاب از بابانوئل ایجاد میکردند و اینگونه در بازار رقابت پیروز شد.
در حالی که مارکتینگ سنتی بیشتر روی ارائه محصولات به مشتریها و متقاعد کردن آنها برای خرید متمرکز بود، مارکتینگ مدرن رویکردی کاملاً متفاوت داشت در مارکتینگ مدرن، بازاریابها برای درک بهتر نیازها، نگرانیها و خواستههای مصرفکنندهها سوق داده شدند. در این شرایط کسب و کارها میتوانستند به حیات خود در بازار امیدوار باشند.
امروزه بسیاری از کسب و کارها برای مارکتینگ از رابطه استفاده میکنند. در مارکتینگ روابط در اولویت قرار دارند زیرا تعامل و روابط منجر به ترغیب مشتری برای خرید و وفاداری میگردد. کانالهای دیجیتال مارکتینگ ایجاد تعامل با مشتریها را هر چه بیشتر آسان کرده است. کمپینهای رسانههای اجتماعی منجر به شناخته شدن برندها میشود. در دنیای مارکتینگ امروز تعامل یکی از استراتژیهای مهم در مارکتینگ است که تأثیر مستقیم روی فروش دارد.
آنچه میتوان در نهایت گفت این است که:
روند تکاملی در مارکتینگ هیچگاه متوقف نمیشود و روزبهروز بر اساس نیازهای ایجاد شده، استراتژیها و راههای نوینی ابداع میشود. در سال ۲۰۲۱ نیز مانند قبل فناوریهای جدید و تغییر نیازهای مشتری منجر به رویکردهایی در بازار میشود. موفقیت شبکههای اجتماعی جدید نیز اهمیت تعامل بین مصرفکنندگان را نشان میدهد. بهجای تمرکز بر روابط تجارت و مشتریان، شرکتها روشهای جدید برای مشارکت سازنده به وجود آوردهاند.
به نظر شما در آینده بازاریابی چه تغییراتی خواهد کرد و بازاریابی نوین چگونه خواهد بود؟
کانون آگهی و تبلیغات گنبد فیروزه