بسیار وقت و هزینه میکنیم که برنامهای با حداقل ریسک و بیشترین خروجی تبیین کنیم، بلکه به توسعه و پیشرفت فردی و جمعی بینجامد. وقتی سخن از «فردی و جمعی» میکنیم، طبیعتاً پیوندی با خرد و کلان بودن بُعد استراتژی برقرار کردهایم. چهبسا یک زندگی دو نفره و گاهی سیاستهای کلان ادارهی کشور، مستلزم استراتژی مدون و چندبعدی است.
نکتهی حائز اهمیت این است که بهترین استراتژی از کانالی خارج میشود که اطلاعات دقیق و منطقی از روندها داشته باشد.
به هر ترتیب، به دادههای سیستمی از تاریخ، روانشناسی، تحلیل مالی، تحلیل سیستمی، علوم و فناوری روز، الگوریتمها و فلوچارتهای روندها و... نیازمندیم. شاید اینگونه متصوَّر شود که موارد ذکرشده کاربرد استراتژی کلان دارد، ولی اینگونه نیست. این مفاهیم در مسائل خرد از قبیل یک شرکت کوچک یا حتی زندگی دو نفرههمانگونه که ذکر گردید، کارایی دارد.
بهعنوان مثال، امکانسنجی مالی در زندگی و توانایی بهرهبرداری از فرصتها، گامهای تأمین و فرصتسازی خرد و کلان داشته و همه مستلزم روندهای منطقی بنا بر زیرساختها و امکانات است. اما همهی اینها یک آفت مشترک و سمّ مهلک دارد، و آن استفاده از عاملیت و اجرا توسط نیروی خارج از سیستم است. صرفِ مشاورهگرفتن از متخصصهای هر حوزه میتواند مفید باشد، اما واگذاری سیستمسازی به فرد خارج از سیستم و عاملیت فرد حقیقی یا حقوقی خارجی تکبعدی میتواند ناکارا، پرهزینه و برای سیستم مهلک باشد.
محمد صادقیان