پرسپولیس در نیمه نخست بازی با نساجی فوتبال باکیفیتی ارائه کرد که مدتی از آن دور شده بود اما اوسمار در لحظات کلیدی و تعیین کننده این بازی خیلی دیر و عجیب تصمیم گرفت و کمی خوش شانس بود که خلاقیت و تجربه بازیکنانش و البته ضعف نساجی در فاز حمله به کمکش آمد.
اوسمار ویرا در قائمشهر تا امتیاز دادن به نساجی و دادن جام به حریف دیرینه فاصله کوتاهی داشت و شاید خوششانس بود که برعکس یحیی گلمحمدی بازیکن خلاقی مثل اوستون اورونوف دارد که قادر است در بدترین زمانها و سختترین شرایط روحی و فنی گلیم تیمش را از آب بیرون بکشد و تیم را در کورس قهرمانی نگه دارد.
بازی پرسپولیس در قائمشهر دو نکته پررنگ داشت که میتوان روی آنها ایستاد و حرف زد. اول بازگشت پرسپولیس به فرم تهاجمی و جذاب دو ماه ابتدایی حضور اوسمار در این تیم بود که باعث شد جذابیت و هیجان به فوتبال سرخها بازگردد و تیم اوسمار نمایشی در حد قهرمانی ارائه دهد.
پرسپولیس در ماههای بهمن و اسفند ضمن کسب پیروزی، فوتبالی ارائه میکرد که میشد تفاوتها با آنچه در نیم فصل نخست ارائه میشد را به وضوح دید و روی آن دست گذاشت. تغییراتی که بخشی از آن ناشی از حضور اوسمار در رأس کادر فنی و بخشی دیگر مربوط به حضور چند مهره تأثیرگذار مثل اورونوف، عبدالکریم حسن و آلکثیر بود.
پرسپولیس اما در سال جدید و با حساستر شدن مسابقات از آن فوتبال جذاب که چیزی بیشتر از تیم یحیی داشت و در انتقال از دفاع به حمله سریع بود و فراتر از لیگ برتر ایران ارائه میشد نگاهها را به خود خیره کرد. پرسپولیس در دو مسابقه جذاب مقابل فولاد و پیکان با کسب موقعیتهای متعدد رکورد امید به گل را شکست اما کمکم از آن مدل جذاب فوتبال عقبنشینی کرد تا جایی که بعد از بازی در سیرجان شرایط مقابل ملوان عجیبتر شد و حتی در روز برد پرگل و قاطع مقابل صنعت نفت خبری از حملات پی در پی نبود.
بازی مقابل سپاهان هم این رویه ناامیدکننده ادامه پیدا کرد اما در قائمشهر تیم اوسمار به روزهای طلایی زمستان برگشت و در نیمه نخست بیش از 10 شوت زد و بالای 6 موقعیت گل ساخت و شاید اگر سروش رفیعی اخراج نمیشد این روند در نیمه دوم میتوانست بهترین نمایش سرخها در نیم فصل دوم را رقم بزند.
با وجود این اتفاق مثبت اما آنچه اوسمار بعد از اخراج سروش رفیعی نشان داد حاکی از تزلزل او در تصمیمگیری در مواقع حیاتی و حساس است. مشخص نشد چرا بعد از ده نفره شدن پرسپولیس، اوسمار در ایجاد تغییر برای بستن کمربند میانی تعلل کرد تا باعث شود تیمش آنطور تحت فشار قرار بگیرد و بهخاطر فضای ایجاد شده در مرکز زمین به حریفش اجازه دهد تا بدون خلق موقعیت به گل برسد.
شاید اگر اوسمار بلافاصله بعد از اخراج رفیعی با خروج امیری یا ترابی، اسدبیگی را به زمین میفرستاد نه آنقدر تحت فشار قرار میگرفت نه آن گل شوت از راه دور را دریافت میکرد. در عین حال تغییرات بعدی او هم عجیب بود. اوسمار به جای اینکه بازیکنان توپ نگهداری مثل خدابندهلو و صادقی را در بیست دقیقه پایانی به زمین بیاورد و بازی را به زمین حریف بکشاند دقیقه 90 آنها را وارد میدان کرد تا فقط شش دقیقه در زمین باشند.
در عوض تعویض دوم او فرشاد فرجی بود؛ بازیکنی که بین مدافعان میانی پرسپولیس جا گرفت و ناخودآگاه تیم پرسپولیس با وجود استحکام برای مقابله با ارسالها عقبتر رفت تا با خالی شدن میانه زمین فرصت فشار روی خط دفاع و ارسال روی دروازهاش فراهم شود.
با عبور از این خوان آنچه مشخص بود اینکه شگفتانههای اوسمار در تصمیمها و تعویضهایش همچنان ادامه دارد. در عین حال با در نظر گرفتن این تغییرات شاید اگر تیم باکیفیتتری نسبت به نساجی در فاز حمله مقابل پرسپولیس قرار میگرفت اینقدر راحت تسلیم نمیشد اما نکته نگرانکنندهتر اینکه در چهار بازی باقیمانده جایی برای این تأخیر و تغییرات غیرمعقول وجود ندارد و پرسپولیس این برزیلی سختکوش را با تصمیمهایی آگاهانهتر و کارگشاتر میخواهد.