اگر فیلم پارک ژوراسیک ۳ را دیده باشید حتماً با بزرگترین دایناسور شکارچی تمام تاریخ هم آشنا شده اید بله اسپاینوسورس (spinosaurus) بی چون چرا غول آسا ترین دایناسور شکارچی تمام تاریخ است طول آن به بیش از ۱۵ متر می رسد و نزدیک ۱۲ تن وزن داشت این درحالیست که تیرکس مخفف تیرانوساروس رکس ۱۲ متر طول و ۷ تن وزن داشت، اسپاینوسورس ۹۴_۱۰۵ میلیون سال پیش در شمال آفریقا میزیست و غذای اصلی آن ماهی بود
البته اشتباه نگیرید بزرگترین دایناسورها گیاهخوار بودند و تا ۳۸_۴۰ متر رشد میکردند!
در ادامه مطلب به برسی مورفولوژی و کشف این غول پیکر و دانستنی های مرتبط میپردازیم با ما همراه باشید
برای مدتها تصور همه ما این بود که بزرگترین شکارچی خشکی زی تاریخ زمین تیرانوسورس (Tyrannosaurus) بوده که ۶۶ میلیون سال پیش در آمریکای شمالی می زیسته است اما به تدریج رقیبهای سرسختی برای این شکارچی بزرگ از میان دایناسورهایی که در مکان ها و زمانهای دیگری میزیستند، سر بر آوردند. تیرانوسورس با ۱۲/۵ متر طول و هفت تن وزن گرچه یکی از بزرگترین شکارچیان تاریخ دایناسورها بوده است اما قطعاً بزرگترین نبوده. دایناسورهای شکارچی دیگری مثل جایگونوتوسورس و کارکارودونتوسورس حدود ۹۷ میلیون سال پیش به ترتیب در آمریکای جنوبی و آفریقا می زیستند با ۱۳ متر طول و ۱۰ تن وزن از تیرانوسورس بزرگتر بودند بعضی نمونه ها نشان می دهد احتمالاً اندازه این سه شکارچی در مواردی استثنایی تا پانزده متر هم می رسید اما محدودیتی مکانیکی مانع رشد بیشتر این دایناسورها شده بود. برای مثال با دو برابر شدن طول و عرض و ارتفاع یک جانور وزن بدنش هشت برابر می شود در حالی که سطح مقطع استخوان هایش که متناسب با تحمل فشار است تنها چهار برابر میشود بنابر این جانوران هر چه بزرگ تر باشند، در برابر نیروی گرانش آسیب پذیرتر و شکننده ترند مگر این که سطح مقطع استخوان ها و ماهیچه های آنها با نرخ بیشتری افزایش یابد. این افزایش تصاعدی مقطع استخوان ها و ماهیچه ها، حیوانات غول آسا را تبدیل به جانورانی با پاهای ستبر می کند و برای حرکت سریع آنها محدودیت ایجاد می کند. فیل ها مصداق چنین غول هایی هستند که به خاطر وزن زیاد و پاهای ستبرشان بر خلاف بقیه پستانداران قادر به یورتمه رفتن و دویدن یا تاخت رفتن نیستند دایناسورهای شکارچی که تا امروز شناخته شده اند همگی دو پا هستند و آناتومی مچ دست آنها نشان میدهد آنها هرگز نمی توانستند کف دستهایشان را روی زمین بگذارند (به جز استثنایی که نام آن اسپاینوسورس غول آسا است). به علاوه دستهای دایناسورهای شکارچی غول آسا از قبیل تیرانوسورس فوق العاده تحلیل رفته و کوچک شده بود. بنابر این آنها باید تمام وزن شان را روی دو پا جابه جا می کردند. محاسبات بیومکانیک نشان میدهد شکارچی های بزرگی مثل تیرانوسورس نیز مانند فیلها قادر به دویدن نبوده اند و با سرعتی نزدیک به سرعت دویدن انسان شکارشان را با قدم زدن سریع دنبال میکرده اند، یا شاید در کل وظیفه شکار به عهده اعضای جوان تر و سبک تر گله بوده است. به هر حال اگر اندازه این حیوانات اندکی بزرگتر می بود دیگر حتی قادر به دویدن هم نمی بودند، اما به رغم تمام این نظریه های بیومکانیکی که پیش بینی میکند نباید هیچ دایناسور شکارچی بزرگتری وجود داشته باشد، طبیعت پر از شگفتی است و یکی از این شگفتی ها، دایناسوری شکارچی به طول ۱۵ متر و وزنی نزدیک به ۱۰ تن است. این شکارچی فوق سنگین همان ستاره این روزهای اخبار علمی است که اسپاینوسورس (Spinosaurus) نام دارد و وجودش کافی است تا همه نظریه های بیومکانیک در رابطه با محدودیت اندازه دایناسورهای شکارچی زیر سؤال برود مگر این که متوجه شویم سبک زندگی شکار و راه رفتن این دایناسور به نحوی کاملاً متفاوت با بقیه دایناسورهای شکارچی فرگشت یافته است.
دایناسوری که زیر بمباران گم شد
با وجود تازه بودن خبرهایی که درباره اسپاینوسورس می شنویم این دایناسور چندان تازه وارد نیست و مدت هاست که نامش در کتابهای دایناسورشناسی دیده میشود نخستین بار بیش از یکصد سال پیش یعنی در سال ۱۹۱۲ بقایای این دایناسور در واحه بحریه در غرب مصر کشف شد. سه سال بعد دیرینه شناس آلمانی ارنست استرومر این بقایا را توصیف و با عنوان سرده و گونه Spinosaurus aegypticus نامگذاری کرد. سنگواره اسپاینوسورس در صخره هایی به قدمت ۹۷ میلیون سال کشف شد. این قطعات کشف شده آن قدر ناقص بودند که تا مدت ها امکان نداشت تصویری نزدیک به واقعیت از این دایناسور داشته باشیم. این قطعات شامل تکه هایی از آرواره دندان ها، دو مهره ،گردنی هفت مهره پشتی سه مهره لگنی یک مهره دمی و چهار عدد دنده بود. با وجود این که در این بقایا اثری از دستها، پاها و بیشتر قسمتهای جمجمه نبود و در عمل نمی شد تصویری از ظاهر این جانور به دست آورد اما یک نکته عجیب درباره مهره ها وجود داشت که باعث می شد اسپاینوسورس مورد توجه قرار بگیرد؛ تیره های پشت برخی از مهرههای این دایناسور کشیده و بلند بودند. بلندترین آنها به اندازه قد یک انسان ارتفاع داشت و این کشیدگی نشان میداد پشت این دایناسور با بادبان یا کوهانی از استخوانهای برآمده تیره پشتی و پوست و شاید بافت چربی تزئین شده بود نام اسپاینوسورس به معنی سوسمار تیغه ای است و به تیره های بلند (Spine) پشت مهره هایش اشاره دارد.
شب ۲۴ آوریل سال ۱۹۴۴ که هواپیماهای انگلیسی شهر مونیخ را بمباران کردند ساختمان موزه تاریخ طبیعی مونیخ به شدت آسیب دید و نمونه های ارزشمندی که آن جا نگه داری میشد از بین رفتند. نمونه های کشف شده اسپاینوسورس نیز در همین موزه قرار داشتند و برای همیشه از صحنه دانش دیرینه شناسی پاک شدند. خوشبختانه استرومر به عنوان یک آلمانی اصیل با دقت و وسواس زیاد تصاویر و طرحهای دقیقی از اغلب استخوانها آماده کرده بود که بعد از بمباران تنها منبع دانشمندان بعدی برای شناسایی و بررسی اسپاینوسورس شدند. پسر استرومر نیز در سال ۱۹۹۵ عکسهای آرشیو پدرش را به موزه تاریخ طبیعی مونیخ بخشید و این عکس ها نیز در سال ۲۰۰۰ مورد بررسی و مقایسه با طراحی های خود استرومر قرار گرفت. نمونه های معدود و ناقص دیگری نیز از اسپاینوسورس در اواخر سده بیستم کشف شدند که تا حدی تصویری دقیق تر از این جانور به پژوهشگران ارائه دادند، هر چند تا مدتها تصور پژوهشگران از این جانور چیزی شبیه بقیه دایناسورهای شکارچی متعارف بود که تنها با بادبانی از جنس تیرههای پشتی آراسته شده باشد.
خانواده ای با سر تمساح مانند
در سال ۱۹۸۶ دایناسور گوشت خواری با سری شبیه تمساح، به طول ۵/۹ متر و وزن ۱۷۰۰ تا ۲۷۰۰ کیلوگرم در انگلیس کشف شد این دایناسور به خاطر داشتن چنگال بسیار بزرگی روی انگشت اول دستش برایونیکس (Baryonyx) به معنی ناخن سنگین» نام گرفت تا مدت ها کسی تصور نمی کرد ارتباطی نزدیک میان برایونیکس سر تمساحی با اسپاینو سورس بادبان دار وجود داشته باشد تا این که در سال ۱۹۹۸ ، سنگواره دیگری با سر تمساح مانند و تیره هایی پشتی که اندکی بر آمده بودند در نیجریه کشف شد. این دایناسور ۱۰ متر طول و ۵/۲ تن وزن داشت و به خاطر سر تمساح مانندش، سوکومایموس(Suchomimus) به معنی «کروکودیل مانند نام گرفت. بررسی های دقیق آناتومی سوکومایموس و باریونیکس اندک اندک پژوهشگران را متوجه شباهتهای آناتومیک آنها با اسپاینو سورس کرد. بنابر این بعد از مدتها به نظر می رسید پازل اسپاینو سورس با کشف دو جانور خویشاوندش کامل شده و تصویر جدیدی از این دایناسور در ذهنها نقش بست: دایناسوری با سر تمساح مانند و بادبانی از تیره های پشتی این همان تصویری است که در فیلم پارک ژوراسیک ۳ دیده ایم. اسپاینوسورس سوکومایموس، برایونیکس در کنار چند نمونه دیگر از آمریکای جنوبی و جنوب شرق آسیا در خانواده اسپاینو سوریدها رده بندی میشوند.
دایناسورهایی فرصت طلب
نخستین حدسی که درباره ناخن های بزرگ و سر تمساح مانند اسپاینوسوریدها به ذهن می رسد، ماهی خوار بودن یا کمین کردن به سبک تمساح ها زیر آب است. وقتی سنگواره برایونیکس کشف شد، درون قفسه سینه اش در جایی که احتمالاً زمانی محل معده اش بود، پولکهای ماهی هایی کشف شد که مشخصاً در اسید معده جانور تا حدودی مراحل هضم را طی کرده اند اما به ا به جز این پولک ها، استخوانهای بچه دایناسورها نیز درون شکم این دایناسور دیده میشد که نشان می دهد برایونیکس از شکار دایناسورهای جوان و بی احتیاط بدش نمی آمده است و یک شکارچی فرصت طلب بوده است. پیدا شدن یک اسپاینو سورید دیگر در آمریکای جنوبی که درون معده اش استخوانهای بال یک تروسور وجود داشت خزندگان پرنده ای که پسر عموی نزدیک دایناسورها بودند، ولی ربطی به پرندگان نداشتند این حدس را تقویت کرد که این جانور تروسور را شکار نکرده، بلکه لاشه آن را خورده است.
ماهیگیر های حرفه ای
اسپاینوسورس ها و تمساح ها تنها مهره داران آبزی و ماهیخواری نیستند که جمجمه هایی چنین کشیده پیدا کرده اند. جمجمه پرنده های ماهیخوار و برخی از دایناسورهای بسیار نزدیک به پرندگان که از ماهی ها تغذیه می کرده اند مانند اسپاینوسورها کشیده شده است. اما مهر تأیید نهایی بر آبزی بودن و ماهیخواری این جانوران توسط بررسیهای دقیق آناتومیک و شیمیایی زده شد. بررسی CT اسکن نوک پوزه اسپاینو سورس در سال ۲۰۰۹ نشان داد حفره های کوچکی به سمت سطح خارجی پوزه این دایناسور وجود دارند که از طریق مجاری کوچکی به فضای داخل استخوان پوزه راه دارند. این حفره ها نشان میدهد گیرندههای فشار روی نوک پوزه این حال و وجود داشته که کیک از ما حرکات ماهی ها را درون آب حسین می کرده و بدون نیاز به دیدن و حتی ترانه کل الیه ماهی می گرفته است. یک پژوهشی دیگر در سال ۲۰۱۰ روی میزان ایزوتور های اکسیان در مدل های جاسم اینو مورد از جمله اساینپوری شان باد این چطوران بیشتر یافت خود را در آب می گذر انتخت نسبت ایزوتوپ های اکسون می تواند نشان دهنده میزان متابولیسم و بردهای آن نقطه از بی خانی در زمان زند و من باشد بنابراین در این پژوهش است ایزوتوپ های اکسیون در دندان های اسپلینی و حمله با چند دانشور شکارچی از همان مناطق و نیز چند نمونه لاکپشت و کروکودیل مقایسه شد و نتیجه شان داشت. ایزوتوپ های اکوان فرستان اسپاینو سوریدهایی همین ستا هر انسان ها و لالین نظمت بر این احتمالا ان ما نیز آبزی بودند.
عملیات غیر ممکن در مراکش
درک ما از زندگی و ظاهر اسپاینوسوریدها تا حد زیادی مدیون گروهی از دیرینه شناسان است که به سبک ایندیانا جونز در بیابانهای آفریقا به دنبال سنگواره دایناسورها می گردند پال سرینو (Paul Sereno) از دانشگاه شیکاگو جلودار این گروه است کشف سوکومایموس و بسیاری از دایناسورهای دیگر در آفریقا و آمریکای جنوبی مدیون تلاشهای هیجان انگیز این گروه است. نزار ابراهیم هم یکی از اعضای گروه سرینو است که با کشف آخرین نمونه اسپاینوسورس تصور ما را از ظاهر اسپاینو سورس به هم ریخت بهار سال ۲۰۰۸ که نزار از پی جویی دایناسورها در صحرای بزرگ آفریقا باز می گشت در قصبه «أرفود»، در واحه ای که دروازه صحرای بزرگ محسوب می شود با یکی از بربرهای صحرانشین مراکشی برخورد کرد که با خود جعبه ای حاوی چند استخوان سنگواره شده آورده بود تا به مرد دیرینه شناس هدیه دهد. محتویات جعبه از تمام یافته های نزار ارزشمندتر بود. درون جعبه تیغه بلند استخوانی در میان رسوبات با خطی سرخ در سطح مقطعش دیده میشد. نزار این جعبه و سنگواره درونش را به دانشگاه کازابلانکا برد تابعد ا مورد مطالعه قرار گیرد. سال بعد در ایتالیا در موزه تاریخ طبیعی میلان یکی از دوستانش استخوان هایی به او نشان داد که به نظر میرسید متعلق به اسپاینو سورس باشند و وقتی به تیغه های تیره پشت اسپاینوسورس نگاه کرد همان خط سرخ رنگ آشنایی را دید که استخوان کشف شده به دست مرد بربر هم دیده بود بنابراین متوجه شد نمونه ای که سال گذشته در مراکش دیده بود و نمونه ای که اکنون در میلان قرار دارد متعلق به یک اسکلت بوده اند. این کشف اتفاقی انگیزه کافی برای نزار جوان فراهم کرد تا دوباره به مراکش برود و به دنبال مرد بربر بگردد، اما تنها چیزی که نزار از آن بربر به خاطر داشت سبیل هایش بود؛ با این وجود نزار دوباره به قصبه أرفود، به همان قهوه خانه ای رفت که نخستین بار با مرد بربر روبه رو شده بود و از هر کسی که سر راهش قرار میگرفت سراغ مرد صحرانشین سبیل داری را می گرفت که کلید کشفی بزرگ را در دست داشت. سرانجام پس از چند روز جست و جوی بی نتیجه نزار و سایلش را جمع کرد تا به کازابلانکا باز گردد و آفریقا را ترک کند و برای آخرین بار به قهوه خانه رفت تا پیش از بازگشت آخرین چایی صحرایی را صرف کند و درست زمانی که استکان چای نعنایی را به دهان میبرد و به رؤیاهای کمرنگ شده اش فکر میکرد مرد بربر را دید که پیش رویش ایستاده و می گوید: شنیدم که به دنبالم میگشتی با کمک مرد بربر نزار و گروهش این بار استخوانهای بیشتری از اسپاینوسورس کشف کردند و متوجه نکته ای عجیب درباره استخوانها شدند این استخوان ها بر خلاف استخوانهای دست و پای بقیه دایناسورها تو خالی و سبک نبودند بلکه توپر و سنگین بودند. استخوانهای توپر و سنگین در موجودات آبزی مثل نهنگ ها گاوهای دریایی و خزندگان آبزی وجود دارد. آیا زندگی آبزی اسپاینوسورس بیش از بقیه خویشاوندانش به آب وابسته بود؟ آیا اسپاینوسورس مثل یک نهنگ اولیه شنا کردن را به راه رفتن روی خشکی ترجیح می داد؟
کامل ترین اسکلت تا امروز
وقتی تمام استخوانها کنار هم قرار گرفتند، آنها کامل ترین اسکلت از اسپاینو سورس را داشتند و با اضافه کردن اطلاعات به دست آمده از نمونه های گمشده استرومر، اطلاعات شان باز هم کامل تر شد بنابراین برای این که بتوانند تصویری کامل از اسکلت اسپاینوسورس به دست بیاورند تمام نمونه ها را اسکن سه بعدی کردند بعد اطلاعات نمونه های استرومر را نیز به صورت سه بعدی در آوردند، نمونه های جداگانه دیگر را نیز که عمدتا استخوانهایی منفرد بودند به آنها افزودند و قطعاتی را نیز که هنوز ناقص بودند از روی اسکلت بقیه اسپاینوسوریدها بازسازی کردند با ترکیب تمام این اطلاعات در یک مدل سه بعدی تیم دانشگاه شیکاگو توانست کامل ترین تصویر از اسکلت اسپاینوسورس را به دست بیاورد؛ تصویری که بیش از پیش تعجب پژوهشگران را برانگیخت.
تکامل موازی با نهنگ های اولیه؟
دندانهایی که مثل دندان تمساح با بسته شدن آرواره میان هم جای میگیرند سوراخهای بینی که مثل حیوانات آبزی بالای سر در میانه پوزه قرار دارند دمی بلند و شناگر و از همه مهمتر پاهایی به نسبت کوتاه تر از تمام دایناسورهای گوشت خوار دیگر که به نظر می رسد میان انگشتانش پرده دار بوده است پاهای کوتاه ویژگی مشترک تمام حیواناتی است که از خشکی به دریا مهاجرت کرده اند و به شناگرهای حرفه ای تبدیل شده اند؛ نهنگهای اولیه هم به تدریج پاهایی کوتاه تر از اجداد خشکی زی خود پیدا کردند تا این که طی ۴۰ میلیون سال به کلی پاهای عقب خود را از دست دادند به پرونده فرگشت نهنگ ها در شماره ۶۹ دانستنیها مراجعه کنید فک ها و سیل ها پاهایی کاملاً کوتاه و باله مانند دارند و حتی سمورهای رودخانه ای که هنوز میان خشکی و آب جابه جا میشوند نیز پاهایی کوتاه دارند. و برای شنا به دمهای قوی و بلندشان وابسته هستند. پاهای کوتاه اسپاینو سورس و استخوانهای توپر و سنگین اش برای دیرینه شناسان یادآور مراحل نخستین فرگشت نهنگ ها از زوج سمان خشکی زی بود.
در خدمت و خیانت زندگی آبزی
اسپاینوسورس یک شکارچی واقعاً غول آسا بود که اگر می خواست روی خشکی زندگی کند به دلیل اندازه بزرگش حتی از شکارچی های بزرگ دیگر مثل کار کارودونتوسورس هم کندتر و آسیب پذیرتر می شد. از قضا این دو شکارچی بزرگ در مناطق گسترده ای از محل زندگی خود با یکدیگر هم پوشانی داشتند و میباید به عنوان دو شکارچی رقیب درگیریهای خونینی میان آن ها رخ داده باشد. اگر همین امروز به طبیعت نگاه کنید، میبینید که در هیچ جای طبیعت دو شکارچی بزرگ قلمرو همپوشان با یکدیگر ندارند. حتی در سرزمینهایی مانند ایران که تا کم تر از یک سده پیش میزبان تمام انواع گربه سانان بزرگ جثه از قبیل شیر و ببر و پلنگ بوده است محل زندگی و کنام این شکارچیان هرگز با یکدیگر هم پوشانی نداشته اند. بنابراین طبیعی است که فکر کنیم اسپاینوسورس و کارودونتوسورس نیز رقیب جدی یکدیگر نبوده اند چون یکی از آنها دایناسورهای خشکی زی را شکار
می کرده و دیگری شکارچی کوسه ها و اره ماهی های
بزرگ رودخانه ها و مصبهای ساحلی آفریقا بوده
است. با این وجود چه اسپاینوسورس و چه خویشاوند
نزدیکش رقیبی جدی در محیطهای آبی داشتند که از
نظر قد و قواره دست کمی از این دایناسورهای غول آسا نداشته است. این رقیب سرسخت کروکودیلهای
غول آسای ۱۵ متری هستند که آن زمان در رودخانه ها می زیستند و از ماهیها و جانوران سربه هوایی که لب رودخانه می آمدند تغذیه میکردند. اسپاینوسورس شاید بیش از هر چیز به دلیل فشار رقابتی با دایناسورهای شکارچی خشکی زی و کروکودیلهای شکارچی آبزی دچار تغییرات عمیق ریخت شناسی شد تا بتواند بهتر و بهینه تر از پیش در آبها پرسه بزند و کروکودیلها را از این سفره مشترک بیرون براند اما اسپاینوسورس یک دایناسور بود و احتمالاً مانند بقیه دایناسورها متابولیسم بالاتری نسبت به کروکودیلها داشت و این یعنی برخلاف کروکودیلها که چند هفته یک بار تغذیه میکنند اسپاینوسورس یک شکارچی فعال و همیشگی بوده و به غذای بسیار بیشتری احتیاج داشته است.
انقراض اسپاینوسوریدها
به نظر میرسید که اسپاینوسورس در رقابت با کروکودیلها بر سر منابع غذایی رودخانه ها و احتمالاً سواحل دریاهای آفریقا پس از چند میلیون سال تنازع بقا و فرگشت به سمت آبزی شدن شکست خورده باشد زیرا پس از انقراض اسپاینوسورس در ۹۷ میلیون سال پیش هیچ اسپاینوسورید دیگری تا پایان عصر دایناسورها در ۶۶ میلیون سال پیش به جا نماند، در حالی که کروکودیلها به کمک متابولیسم آهسته تر و نیاز غذایی کمتر خود تا امروز توانسته اند به خوبی دوام بیاورند و سلطان رودخانه های آفریقا باشند. اسپاینوسوریدها بسیار پیش تر از انقراض بزرگ دایناسورها منقرض شدند و به این ترتیب یکی از تخصص یافته ترین گروههای دایناسورهای آبزی برای همیشه از کره زمین محو شد هر چند عموزاده های نزدیک آنها یعنی پرندگان بارها و بارها به آب زدند. در میان پرندگان برخی از گروهها بیش از بقیه برای زندگی در دریا تخصص یافته اند اما شاید تنها پنگوئن ها باشند که با پاهای کوتاه شان با اسپاینوسوریدهای دوره کرتاسه قابل مقایسه باشند.
تنها دایناسور شکارچی چهارپا
این فکر که بادبان پشت اسپاینوسورس باعث میشده تا به راحتی نتواند مانند بقیه دایناسورهای شکار چی روی دوپای عقبش راه برود، از سالها پیش وجود داشته است. اسپاینوسورس نه تنها پاهایی کوتاه و لگنی تحلیل رفته نسبت به دایناسورهای خویشاوندش دارد، بلکه مرکز ثقل بدن اش نیز بر خلاف بقیه دایناسورهای گوشت خوار زیر لگن قرار ندارد و در میانه شکم کشیده حیوان قرار دارد. به این ترتیب اسپاینوسورس نمی توانسته به راحتی مثل بقیه خویشاوندانش روی دو پا گام بردارد و اگر پا به خشکی می گذاشته می باید از دستهایش هم برای راه رفتن کمک می گرفته مسأله بزرگ این جاست که دستهای دایناسورهای گوشت خوار به دلیل شکل مفصل مچ که برای گرفتن شکار فرگشت یافته بود طوری تغییر شکل داده که در حالت طبیعی کف دستها رو به سمت همدیگر هستند نه به سمت زمین بنابر این دایناسورهای گوشت خوار هرگز نمی توانستند کف دستشان را روی زمین بگذارند. پیشنهاد بعدی برای راه رفتن روی دستهایی چنین تخصص یافته، شیوه ای شبیه راه رفتن میمونهای بیدم بزرگ مثل گوریل را مطرح می کند یعنی انداختن وزن روی پشت انگشت به جای کف دست ناخنهای بزرگ اسپاینوسورس که در آب به کار شکار ماهی می آمده به این ترتیب در خشکی نیز از ساییده شدن به زمین محفوظ می ماندند.
با این وجود بحثهایی فراوانی در اینترنت میان نقاش ها و دیرینه شناسهای متخصص در آناتومی دایناسورها در گرفت زیرا برای بسیاری از آنها بسیار سخت است که از امروز دایناسوری دو پا را روی چهار دست و پا تصور کنند. با این وجود مقایسه اندازه لگن و طول پا با اندازه مهره ها و بقیه اعضای بدن میان اسپاینوسورس و بقیه خویشاوندانش نشان میدهد اسپاینو سورس واقعاً پاهایی کوتاه و لگنی تحلیل رفته داشته است.
.
امیرعلی ایرانشاهی ۱۴۰۴/۱/۴
منابع: