زیرساختهای ناکافی: مکران هنوز از زیرساختهای کافی برای تبدیل شدن به یک پایتخت برخوردار نیست. سیستم حمل و نقل، خدمات شهری، امکانات بهداشتی، و آموزشی باید بهطور گسترده توسعه یابند.
آبوهوای گرم و خشک: گرمای شدید و رطوبت بالا در مکران میتواند زندگی روزمره را دشوار کند. فراهم کردن زیرساختهای لازم برای مقابله با این چالشها هزینه خیلی زیادی خواهد برد.
چالشهای زیستمحیطی: توسعه سریع در مکران ممکن است تهدیدی برای اکوسیستمهای طبیعی این منطقه، از جمله سواحل و منابع دریایی، باشد. باید به حفظ محیط زیست توجه ویژهای شود.
فاصله از مرکز جغرافیایی کشور: مکران در جنوب شرقی ایران قرار دارد و از بسیاری از شهرهای مرکزی و شمالی ایران فاصله زیادی دارد. این مسئله میتواند برای ارتباطات و دسترسی سایر نقاط کشور به پایتخت چالشبرانگیز باشد.
چالشهای اجتماعی و فرهنگی: مردم مکران (که عمدتاً از قوم بلوچ هستند) فرهنگ و سبک زندگی خاص خود را دارند. انتقال جمعیت زیاد از مناطق دیگر به این منطقه ممکن است تنشهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند، مگر اینکه مدیریت حساس و مشارکتی صورت گیرد.
مشکلات امنیتی: در کشورهای خاورمیانه دیده نشده است که پایتخت نزدیک مرز باشد. احتمال وقوع مسائل امنیتی در پایتخت بخاطر نزدیکی مرز میتواند بحرانزا باشد. همچنین نفوذ از دریا میتواند امنیت پایتخت را بیشتر به خطر بیاندازد.
درکل برای مناسب نمودن مکران به عنوان پایتخت ایران حدود ۲۰ سال کار هوشمندانه نیاز است و هزینه های خیلی زیادی میبرد که اگر خرج تهران شود بهتر است در ضمن انتقال پایتخت به مکران به این معنا نیست که تهران کم جمعیت تر ، خلوت تر و کم هزینه تر خواهد بود.
پیشنهاد من این است که مرکزیت شهر را به پایین تر انتقال بدهیم تا از گسل های شمال تهران دور باشند، و بر روی انرژی های پاک سرمایه گزاری انجام شود همچنین جهان رو به گسترش انرژی پاک است و تا چند دهه بعد دیگر آلودگی هوا وجود ندارد. برای شلوغی هم میتوان جلوی مهاجرت های بی دلیل خانوارها به تهران را گرفت و روی دیگر شهرها و روستا ها بیشتر کارشود.
نظر من این است که نباید پایتخت را انتقال داد و یا اگر تصمیم گیری هایی شد حتما نظرسنجی بین مردم صورت گیرد