انسجام
انسجام
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

مبدا اینجاست!

دانشگاه و به طور کلی نهاد علم در کشور در سه حوزه به طور ویژه موثر است و در واقع موثرترین است. اولا در انسان سازی به معنای تربیت موثرین آینده جامعه؛ بنا بر تجربه تاریخی و بنا بر صحنه موجود در جامعه مدیران/ متفکرین / اهالی رسانه/ صنعتگران و به طور کلی عمده راهبران کشور در یکی از دانشگاه ها و خصوصا در دانشگاه های مطرح تحصیل کرده اند. ثانیا دانشگاه همیشه به دلیل اجتماع نخبگان جامعه در آن و اتصال این نهاد به راهبران اجتماعات، متفکرین مختلف، رسانه ها و همچنین به دلیل حضور نیروی جوان و آرمانخواه در این نهاد محل نقد وضعیت موجود نسبت به آرمان های مطرح در جامعه و در بین دانشجویان بوده است؛ در نتیجه همیشه دانشگاه محل مباحثات و رفت و برگشت های نظرات مختلف نسبت به موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بوده و این فعل و انفعالات اذهان راهبران فعلی و آینده جامعه را به سمت مسائلی خاص، به وجوه خاصی از مسائل، به یک ایدئولوژی خاص و یا جواب هایی مشخص برای حل مسائل مختلف اجتماعات سوق داده است. ثالثا دانشگاه همانطور که از اسم آن مشخص است حول محور تولید علم به وجود آمده است و در واقع حیات آن وابسته به دانش است. دانشی که ابزار بشر برای پیشبرد اهداف و رسیدن به مقاصد بوده است و مظهر اقتدارش و برتری اش بر دیگری.(البته این نکته نیز حائز اهمیت است که این تعریف از دانش و بوجود آمدن دانشگاه فعلی بر مبنای آن در دل تمدن غرب به وقوع پیوسته است.) این سه عامل در کنار هم تحولات را، پیشرفت ها و پسرفت ها را رقم میزنند. در واقع هیچ تحولی بدون این سه عنصر شکل نمیگیرد. از این روست که باید گفت دانشگاه مبدا تحولات است.

دانشجو به عنوان مهمترین عنصر سازنده دانشگاه، در نگاه امامین انقلاب اسلامی نسبت به خود ، دانشگاه و جامعه دارای مسئولیت های مشخصی است. این مسئولیت ها همچنین ناظر به سه عنوان کلی گفته شده در بند فوق است. قشر دانشجو چه بخواهد و چه نخواهد در آینده ای نه چندان دور مسئولیت مسائل مختلف جامعه را باید به دوش بکشد. در این نقطه آنچه اهمیت پیدا میکند آماده سازی هرچه بهتر دانشجوی حال حاضر برای روز هایی است که تصمیمات و افعال او تاثیرگذار بر زندگی مردم به صورت عمومی است. محورهای ساخته شدن یک دانشجو در کارخانه دانشگاه در نگاه انقلاب اسلامی مختلف و متنوع است. معنویت/ تحصیل علم / شناخت هرچه بیشتر و بهتر معارف انقلاب اسلامی/ آگاهی اجتماعی سیاسی / شناخت عرصه ها و مسائل و مشکلات مردم و.... ؛ همه این موارد را ناظر به تربیت راهبران و موثرین آینده برشمردیم. خلاصه کلام انقلاب اسلامی در این محور کلام رهبر انقلاب است که" خروجی دانشگاه به قاعده باید چمران باشد". با بررسی ابعاد شخصیت شهید چمران مسئله روشن تر میشود. آنچه از معنویت دانشجو باید برای خود بخواهد. آنچه از علم باید برای خود بخواهد و آنچه از آگاهی نسبت به معارف اسلام و سیاست باید برای خود بخواهد.

نقطه بعدی که در زمینه مسئولیت های دانشجو که در حال حاضر بیشترین تاکید رهبر انقلاب بر این نقطه می باشد. مسئولیت دانشجو ناظر به زمان حال و ناظر به اطراف او اعم از نزدیک ترین دوستان و اطرافیان، فضای دانشکده ، دانشگاه و جامعه می باشد. بر مبنای آنچه نویسنده از بیانات رهبر انقلاب در دیدار های مختلف دانشجویان در سی سال اخیر برگرفته است. دانشجوی جوان و آرمان خواه نسبت به اطراف خود بی تفاوت نیست. روح آرمانخواهش همیشه در دیدار با فاصله واقعیت تا آرمان آزرده شده و برای بهبود تلاش میکند. بر این مبنا دانشجو باید نسبت به مسائل مختلف در دو حوزه کلی دانشگاه و جامعه حساس باشد. در این راستا دانشجو اولا در میدان حاضر است ثانیا هشیار است و ثالثا کنشگر و فعال است. هشیار به این معنا که از مکتب( برای من اسلام آنهم به تقریر مکتب امامی و انقلابی اش) الهام گرفته و اطراف خود را تحلیل میکند. و کنشگر و فعال به این معنا که آنجایی که نقصی ، کمی و کاستی میبیند به دنبال حل مسئله میرود.

در زمان حال این دو محور از شخصیت یک دانشجو به طور جدی پیوند خورده اند. و هریک آن یکی را سازنده و پشتیبان است(هرچند که مسئله اول همچنان از اولویت بیشتری برخوردار است)؛ و هر چه که پیش میرویم به نظر این پیوند محکمتر از قبل شده و عنصر سوم( دانش) خصوصا در دوران 4ساله ابتدایی دوران دانشجویی در اثر پررنگی وجه نقش آفرینی اجتماعی/ تولید فکر کمتر جلوه خواهد کرد.

چرایی این پیوند و تنقیحه چهارچوب ها و قواعد آن، مسئله اصلی و حال حاضر جامعه دانشجویی ماست. گذر از دوراهی ها و رهزن ها در این مسیر نیازمند راهنما و دقت است؛ مسیرهای مختلفی که شاید شبیه به هم به نظر برسند اما مقاصدشان بسیار متفاوت باشد. در زیر به بررسی چندی از این قواعد که به نظر در حال حاضر محل مناقشه است میپردازیم:

  • تشکل: همه دعوا همینجاست و بقیه اش هم نتیجه اش. تشکل دانشجویی نماد پیوند محکم ساخته شدن راهبران آینده در دل نقش آفرینی اجتماعی است. همه آنچیزی که برشمردیم از وجوه ساخته شدن در متعالی ترین حالت در تشکل تحقق پیدا میکند. خودسازی فردی و جمعی در دل مسئولیت ها و جمع انقلابی ایمانی به اوج میرسد.معرفت اسلامی و آگاهی سیاسی، اجتماعی در دل مباحثات و مناظرات و کرسی ها و حلقات مطالعه و رفت و برگشت های مکرر نظرات و دفاع و تهاجم نظری بدست می آید. شناخت عرصه های مختلف کشور و پیشرفت ها و کمبود ها در دل مطالبه گری در مورد مسائل مختلف بدست می آید. لمس سختی ها و مشکلات مردم در اردوهای جهادی دانشجویی محقق میشود. در واقع بدون تشکل های دانشجو به نظر میرسد نه یک فرد دانشجو و نه جامعه دانشجویی به سمت هیچ یک از آرمان ها و رسالت هایش حرکت موثری نخواهد کرد.
  • لعنت بر کسانی که میخواهند دانشجو و دانشگاه سیاسی نباشد: شاید شما هم مثل نویسنده بارها از خانواده تان شنیده باشید که در مسائل سیاسی وارد نشو و اصطلاحا سرت به کار خودت باشد و جملاتی مشابه! یا شاید از اساتید دانشگاهتان شنیده باشید که دانشگاه و دانشکده محل علم و علم آموزی است و دانشجو هم باید سرش به درسش باشد. شاید هم مقاله بازی جوانان با سیاست جناب بازرگان را خوانده باشید که می گوید نه تنها دانشجویان بلکه بقال و کارگر و کارمند و راننده و معلم و ... هم سرشان به کار خودشان باشد و سیاست را واگذار کنند به کسانی که سیاست بلدند!! اما در نگاه انقلاب اسلامی دانشجو نه تنها مانند دیگر اقشار جامعه باید در صحنه های مختلف سیاسی حاضر و فعال باشد بلکه باید جزء "ترین ها" باشد. نه تنها باید سیاست را بفهمد. نه تنها باید بتواند صحنه های مختلف سیاسی، فرهنگی را تحلیل کند بلکه باید دیگر اقشار جامعه را نیز راهبری کند. مرجع مردم باشد. موتور تولید فکر و اندیشه باشد. خلاصه "سیاسی" باشد. باید تحلیل داشته باشد؛ تحلیل خود را شجاعانه ارائه دهد و البته اشتباه خود را هم بپذیرد.
  • سرکاری: در سال های اخیر با افزایش شرکت ها و مجموعه های مختلف دور و بر دانشگاه ها و رونق گرفتن بازار شرکت های دانش بنیان و استارتاپ ها یک رهزن خیلی جدی که در نگاه کوتاه مدت جذاب هم به نظر میرسد سر کار رفتن در یکی از این شرکت هاست. در این فضا نگاه به تجربه های موجود سرنوشت این راه را روشن میکند. جوان دانشجویی که میتوانست در دانشگاه بماند و چهارسال دانشجو باشد مهارت های متنوعی بدست بیاورد، استعداد هایش را کشف کند و خودش را در فضای تشکل ها محک های جدی ای بزند و همه آن ثمراتی که برشمردیم را بدست آورد و مبدا تحول و پیشرفت برای خودش و جامعه اش باشد و بهترین دوستانش را پیدا کند و همراهشان بزرگترین کارها را انجام دهد. هنوز پشت سیستم یک شرکت در حال انجام دادن همان کارهای تکراری است و فقط یک مهندس خوب و متوسط با پس زمینه ای از روزمرگی است. دانشگاه فرصتی برای بدست آوردن قله های مرتفع مختلف است اما این سر کار رفتن ها دانشجو را به همان کوهپایه ها محدود میکند.
  • دانشجو متخصص است: در نگاه بعضی افراد دانشجو آن عنصر بیکاری اس که شاید در آینده به درد خودش و دیگران بخورد. اما دانشجو در همان هنگام که دانشجو است متخصص است. متخصص کاری که فقط از دست او برمی آید و نه کس دیگر. دانشجو آن حلقه میانی بین مردم و حاکمیت است که ارتباط وسیعی با مردم دارد. توانایی شناخت و فهم مسائل را دارد. وابستگی کمی دارد و نتیجتا این قدرت را دارد که به فداکاری بزند. میتواند به سادگی از کلیشه ها خارج شود و ایده ها و فکر نو وارد سازد. اینها و ویژگی ها دیگر جوان دانشجو از او عنصری منحصر به فرد میسازد که رشد و حرکت جامعه به او وابسته می شود. او متخصص بسیج کردن افراد است.در زمانی که مسئولین اداره کننده ممکلت را به دلایل مختلف رخوت و سستی فرا گرفته است این پرسشگری و فریاد دانشجو است که جامعه را به حرکت وادار میکند.دانشجو متخصص تذکر وتلنگر است. متخصص گفتمان سازی و مطالبه گری است.و این مطالبه گری و گفتمان سازی دستگاه های کشور را به حرکت در می آورد. فکر های نو را حاکم می سازد و ظرفیت های جدیدی کشف میکند. جمله معروف شهید بهشتی در همین باره است که میگویند. "دانشجو موذن جامعه است؛ اگر خواب بماند نماز امت قضا خواهد شد."
  • بسیج: بسیج با بقیه تشکل ها متفاوت است از این جهت که صاحب خانه است. پدر است. یعنی چه؟ یعنی وقتی در خانه شیر آب خراب شد پدر خانه نمی گوید من تخصص ام فقط در و پنجره هاست و کاری به شیر آب ندارم. نه هر نیازی که خانه پیدا میکند در جهت رفع آن بر می آید. هر آسیبی که به خانه می رسد او را ناراحت میکند. در دانشگاه ممکن است تشکل های انقلابی دیگری نیر حضور داشته باشند که بر مبنای موضوع یا قالب یا نوع نگاه به مسائل یا جهت گیری از اندیشمندی ، خاص شده اند. مثلا یک کانون فرهنگی در دانشگاه کانون قرآن و عترت است و کارش را به خوبی انجام میدهد.طبعا دیگر نیازی نیست که بسیج کار قرآنی انجام دهد، در واقع اینجا پدر به پسرانش کمک میکند و راهبری میکند و میدان باز میکند.
دانشگاهدانشجوجنبش دانشجوییتولید فکردانش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید