طرحواره محرومیت هیجانی (Emotional Deprivation Schema) یکی دیگر از طرحوارههای ناسازگار اولیه است که توسط جفری یانگ در نظریه "طرحوارهدرمانی" تعریف شده است. این طرحواره به احساس عمیق و پایدار فرد مبنی بر اینکه نیازهای هیجانی و عاطفیاش هرگز به درستی برآورده نشده یا نخواهد شد، اشاره دارد.
طرحواره محرومیت هیجانی به معنای این است که فرد باور دارد نیازهای عاطفیاش توسط دیگران نادیده گرفته شده یا به حد کافی برآورده نشده است. این طرحواره اغلب از تجربیات دوران کودکی ناشی میشود، به ویژه در کودکانی که در محیطی رشد کردهاند که در آن محبت، توجه و همدلی کافی وجود نداشته است.افراد با این طرحواره احساس میکنند که هیچکس واقعاً آنها را درک نمیکند و نیازهایشان برای دیگران اهمیت ندارد. این باور منجر به احساس تنهایی، بیمهری و نارضایتی عمیق از روابطشان میشود. همچنین، آنها ممکن است باور داشته باشند که دیگران توانایی یا تمایلی برای برآورده کردن نیازهای عاطفیشان ندارند و به همین دلیل در روابط خود احساس ناامنی کنند.
طرحوارههای ناسازگار اولیه الگوهای عمیق و پایداری از باورها و احساسات هستند که در دوران کودکی شکل میگیرند و بر زندگی فرد در بزرگسالی تأثیر میگذارند. یکی از این طرحوارهها، "طرحواره محرومیت هیجانی" است که میتواند روابط عاطفی و اجتماعی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. افرادی که با این طرحواره زندگی میکنند، اغلب احساس میکنند که نیازهای عاطفیشان هرگز به درستی برآورده نشده و یا نخواهد شد. در این مقاله به بررسی طرحواره محرومیت هیجانی و نقش طرحوارهدرمانگر خوب در درمان آن میپردازیم.
احساس عدم دریافت حمایت عاطفی: افراد با این طرحواره باور دارند که دیگران توانایی یا تمایلی برای ارائه محبت، توجه، و همدلی به آنها ندارند. این احساس معمولاً از دوران کودکی شکل میگیرد، زمانی که کودک احساس میکند نیازهای عاطفی او توسط والدین یا مراقبانش نادیده گرفته شده یا به طور ناکافی برآورده شده است.
برای خواندن بیشتر لطفا به سایت دکتر سوگند کوچکی مطلق مراجعه بفرمایید.