سلام
برزو هستم
امروز چهارشنبه 22 مرداد ماه 1404 /خانه خودم/ ساعت 19:45
نشستم پشت لبتابم و دارم مینویسم .
قصد دارم از امروز به بعد تمام چیزهایی رو که بلدم رو به شکلی جدید و متفاوت زندگی کنم . البته که این قصد سالیان پیش با من بوده ولی شاید همیشه انگار یه نیرویی درونم بوده که نه تنها برای پیشرفت من حمایتم نمیکرد، بلکه سعی میکرد با خالی کردن دلم و ترسوندن من باعث بشه من دچار عدم حرکت به سمت جلو و انفعال بشم . البته که تا حد زیادی متوجه این شدم که ترس های ما نخ های نامرئی هستن که حقیقت بیرونی ندارند، اما از حق نگذریم همه اینها از درون به بهترین شکل خودمون رو میترسونن. شاید فکر میکنیم موضوعاتی که از دید خودمون نقص دیده میشه و خودمون به خوبی آگاه هستیم ازش، برای دیگران هم قابل رویت باشه و اونا هم نقص من محسوبش کنم . البته که سعی کردم مشغولیات درونی خودم رو قابل فهم بنویسم اما امیدوارم در واقعیت هم همینطور خوانده بشه و فهمیده بشه. در انتها دلم میخواد دوبار اینجا بنویسم و ثبتش کنم که در آینده محتواهای مختلفی رو در قالب اسم ( امروز- این جا - الان ) منتشر کنم .
سپاس - پایان