
در سالهای اخیر، پدیده خرید ملک دوم یا ویلا در مناطق خوشآبوهوا بهویژه در اطراف شهرهای بزرگ و آلوده ایران مانند تهران، شیراز، مشهد و اصفهان رشد فزایندهای یافته است. این تمایل عمدتاً از نیاز به فرار از آلودگی، شلوغی، و فشارهای زندگی شهری ناشی میشود. هرچند در نگاه نخست، داشتن ملک دوم ممکن است اقدامی شخصی و حتی منطقی به نظر برسد، اما پیامدهای گسترده اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی آن بر کسی پوشیده نیست.
1. آلودگی و تنشهای روانی شهرهای بزرگ
زندگی در شهرهایی مانند تهران با بحرانهای مزمنی مانند آلودگی هوا، ترافیک، و تراکم بالای جمعیت همراه است. همین فشارها، شهرنشینان را به فکر یافتن پناهگاهی موقت یا دائمی در مناطق آرام و طبیعی میاندازد.
2. افزایش قدرت خرید اقشار خاص
در حالی که بخش زیادی از جامعه با بحران مسکن مواجهاند، بخشی از طبقات متوسط و مرفه به دلیل درآمدهای ارزی یا فعالیتهای آزاد، توانایی خرید ملک دوم را پیدا کردهاند.
3. امکان دورکاری و تغییر سبک زندگی
تحولات تکنولوژیکی و تجربه دوران کرونا، شرایط را برای دورکاری و زندگی خارج از شهر فراهم کرده است. این روند سبک زندگی جدیدی را رواج داده که در آن کار و طبیعت در کنار هم معنا پیدا میکنند.
4. نگاه سرمایهگذاری
با توجه به نوسانات بازارهای مالی مانند ارز، طلا و بورس، بسیاری از سرمایهگذاران بازار ملک را مطمئنترین گزینه میدانند؛ بهویژه در مناطق محبوب و توریستی.
1. رشد قیمت زمین و مسکن در مناطق بومی
افزایش تقاضا برای ویلا و ملک دوم در روستاها و شهرهای کوچک، باعث بالا رفتن قیمت زمین شده و عملاً امکان تملک مسکن برای ساکنان بومی را از بین میبرد.
2. تخریب محیط زیست و منابع طبیعی
ساختوساز بیرویه در مناطق جنگلی و کوهستانی، منجر به نابودی پوشش گیاهی، منابع آب و اکوسیستمهای طبیعی میشود. تغییر کاربری اراضی کشاورزی نیز امنیت غذایی مناطق را تهدید میکند.
3. فشار بر زیرساختهای محلی
روستاهایی که برای زندگی چند صد نفر طراحی شدهاند، ناگهان در تعطیلات و فصول خاص، میزبان هزاران نفر میشوند؛ بدون آنکه زیرساختهای لازم برای آب، برق، فاضلاب و حملونقل را داشته باشند.
4. گسترش شکاف طبقاتی
وجود ویلاهای لوکس در کنار خانههای محقر بومیان، تضادهای آشکار اجتماعی و طبقاتی ایجاد میکند که میتواند زنهساز تنشهای فرهنگی و اجتماعی شود.
در پایان اینکه تمایل فزاینده به داشتن ملک دوم، هرچند در نگاه فردی، تصمیمی معقول به نظر میرسد، اما در سطح کلان، چالشهای عمیقتری را پیش روی جامعه ایرانی قرار میدهد. اگر این روند بدون برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح ادامه یابد، در آیندهای نزدیک با بحرانهایی جدی در حوزه مسکن، محیطزیست و عدالت اجتماعی روبرو خواهیم شد. بنابراین، دخالت مسئولانه دولت، همراهی مردم، و بازتعریف سبک زندگی شهری و روستایی، ضرورتی انکارناپذیر است.