فیلم Mother! اثر دارن آرونوفسکی است و فیلمی نمادین و در ژانر وحشت است
فیلمی که از سوی خیلی از منتقدین این عرصه لقب "عجیبترین فیلم ساخته شده در تاریخ سینما" را دریافت کرده هنگام نمایش، هوش از سر خیلی از بینندگانش برده است.
دارن آرنوفسکی توانسته با وسعتدید بزرگ و هوشمندانهاش، دنیای جدیدی را خلق کند که مانند بازتابی از جهان واقعیمان، حقیقتهای بسیار تلخی را به تصویر میکشد.
« Mother! » برخلاف نیمه ابتدایی نسبتاً آرام و سر به راه خود، در نیمه دوم به جنون کشیده می شود.
فیلم Mother! یک فیلم کاملا نمادین است و شاید به همین دلیل شخصیتها در این فیلم هیچ نامی ندارند
گرچه تماشای فیلم Mother! اندکی دشوار است، اما ارزش دیدن را دارد.
خانه نمادی از سیاره زمین است که هجوم افراد به آنجا سبب تخریب آن شده است. مادر، نماد مادر طبیعت است. مادر در تمام طول فیلم با پای برهنه در خانه راه میرود تا ارتباط نزدیکتری با خانه داشته باشد. شاعر نماد پرودگار است. فردی که میکوشد اوضاع خانه و همچنین مادر را کنترل کند. مرد غریبه و همسرش نیز به ترتیب نماد آدم و حوا و دو پسر آنها نماد هابیل و قابیل، فرزندان آدم و حوا هستند. در صحنهای از فیلم میبینیم که پهلوی مرد غریبه خونین است و از سکانس بعدی همسر او وارد داستان میشود. این بخش کنایه از آن دارد که حوا از دنده آدم آفریده شده است.
از همان ابتدا میبینیم مادر با حضور زن و شوهر غریبه مشکل دارد، اما به خاطر عشق به همسرش حضور این دو را میپذیرد. مرد شاعر فقط زمانی با راندن این دو غریبه موافقت میکند که آنها کریستال باارزش او را میشکنند، این واقعه نمادی از خوردن سیب توسط آدم و حوا و اخراج آنان از بهشت است. پس از مدتی این دو غریبه با جمعیت بیشتری به خانه باز میگردند که نشان میدهد هرچه تعداد آدمیان روی زمین بیشتر میشود، دنیا و مادر طبیعت بیشتر تحت فشار قرار میگیرند و رو به نابودی میروند.
مادر حامله میشود و فرزندی به دنیا میآورد. این فرزند نماد عیسی مسیح است که سرانجام توسط افرادی که ظاهرا علاقه بسیاری به او دارند خورده میشود و کنایه از بیلیاقتی انسانها و نابود کردن پیامبران دارد. خشم مادر که درنهایت سبب میشود خانه را آتش بزند، اشاره به غلبه طبیعت بر آدمیان دارد. شاعر در انتها بدن مادر را از میان خاکستر خانه بیرون میآورد و از او تقاضایی دارد، او دستش را به درون قفسه سینه مادر میبرد و قلب او، آخرین قطعه از هستی را از او میگیرد. در صحنهای دیگر میبینیم زنی دیگر، به جای مادر، بر روی تخت کنار شاعر است. این امر در واقع کنایهای به زندگی پس از مرگ دارد و اینکه خدا به وسیله دانه خلقت، قلب مادر، دنیای دیگری را خلق کرده است.
داستان فیلم Mother! را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد و برداشتهای متفاوتی را از آن کسب کرد. برای مثال عدهای معتقدند که جنیفر لارنس نقش خدا را برعهده دارد، خاویر باردم پیامبر است و انسانها هم همان مردمیاند که به خانه (زمین) هجوم میآورند و همه چیز را بهم میریزند.
خلاصه داستان:
یک زن (جنیفر لارنس) و شوهر (خاویر باردم) در خانه خود باهم زندگی میکنند. غریبه ای (اد هریس) از راه میرسد و درب منزل آنان را میزند. او فکر میکند که خانه مذکور در واقع محلی برای استراحت است و نمیداند که ملک شخصی زن و شوهر است! با اینحال شوهر، او را در کمال تعجب همسرش به خانه دعوت میکند و سپس نوبت به ورود همسرِ مرد غریبه (میشل فایفر) میرسد که او نیز به خانه وارد شود و…