مروری بر مینی سریال War And Peace؛ اقتباسی پرزرقوبرق از شاهکار تولستوی:
صادقانه بگم سریال را دوست نداشتم.
ضعف فیلمنامه و ضعف شخصیت در کل سریال موج می زد.
تنها نقطه قوت فیلم بازی هپبرن در نقش "ناتاشا"ی کودکسان و سربههوا و فاندا در نقش "پییر" شریف و خوددار عالی است؛ اما در کل هیچیک از بازیگران مناسب شخصیتهای اثر پرآوازه تولستوی بهنظر نمیآیند.
وقتی فیلمنامه ای که با همکاری هفت نفر نوشته می شود این همه ضعف دارد دیگه نمی شود چیزی نوشت.
خلاصه داستان سریال War and Peace :
“آنکه برای نخستین بار جنگ را آغاز کرد، بیشک هرگز رنج دوری از معشوق را تجربه نکرده بود”
این جملهای از ناتاشا رُستوای زیباروی، در رمان «جنگ و صلح» اثر نویسنده نامدار روسی لئو تولستوی است که در فراق معشوق گفته شده.
این مینی سریال که اقتباسی از کتاب جنگ و صلح نویسنده ی روسی لئو تولستوی است حول محور 5 خانواده اشرافی می چرخد که داستان اصلی بر روی مثلث عشقی میان، ناتاشا، پیر و آندره متمرکز می باشد.
در جریان حمله "ناپلئون بوناپارت" (لوم) به روسیه، "پییر بزوخوف" (فاندا) عشق خود به "ناتاشا روستوف" (هپبرن) را پنهان میدارد. بهزودی پس از مرگ پدر "پییر"، او صاحب ثروتی کلان و عنوان کنت میشود و با دختری بهنام "هلن" (اکبرگ) ازدواج میکند، اما سرانجام از او جدا میشود. از سوی دیگر "ناتاشا" با دوست "پییر"، "شاهزاده آندره" (فرر) نامزد میشود، اما فریب برادر "هلن" را میخورد و این امر سبب دلشکستگی "آندره" میشود. پس از آنکه "پییر" شاهد مرگ "آندره" در جنگ میشود اقدام به ترور "ناپلئون" میکند که ناکام میماند و به اسارت در میآید. با این همه، در انتها، پس از شکست و عقب نشینی فرانسویها، با "ناتاشا" ازدواج میکند.