این روزها تمام متخصصان به دنبال هدایت مراجعه کنندگانشان هستند، اما اینکه این مشاوره ها چقدر توانسته است مقصود را به مقصد مورد انتظار برساند و چقدر مؤثر است معلوم نیست! چرا؟ به دلیل اینکه مشاور، منتور، مربی و آموزگار نمیتوانند همچون کوچ باشد، آنها تنها بر اساس تخصص و آموزش و تجربه ای که دارند مشتریان و صاحبان کسب و کار را یاری میدهند بدون آنکه راه متفاوت فکر کردن و هوش مالی صاحبان کسب و کاررا فعال کنند.
اما کوچ کیست و کوچینگ چه مفهومی دارد؟
در دهه 1974، Timothy Gallweyدر نشریه بنیادی مقاله The Inner Game of Tennis (بازی درونی تنیس) را انتشار کرد که نشان داد کارهایی که یک مربی ورزش در همه بخشهای یک بازی انجام میدهد نشان دهنده فعالیت اصولی است و این عمل مربی ورزشی، همان کوچینگ است یعنی مربیگری همراه با اجرا. گالوی از اولین کسانی بود که در بازی درونی تنیس مطرح کرد که کوچ ورزشی را میتوان به بخشهای دیگری از زندگی منتقل کرد. اما در ابتدا ببینیم مفهوم کوچ چیست وکوچ کیست؟
کوچ کسی است که دست ذهن انسان را میگیرد و در راه زندگی شخصی وکسب و کار او به داشته هایش اضافه کرده و از رؤ یاهای قدیمی رویاهای جدید خلق کرده و استعدادهای انسان را نمایان میکند.
کوچ زندگی هر شخص خود او است، بله خود شما همان کسی هستید که میتوانید به خودتان در زندگی شخصی و کسب و کار کمک کرده، پتانسیل درونی خود را فعال و توانایی نهفته خود را آشکار و شفاف کنید، تا برای رسیدن به هدفتان ویژگی های: خلاقیت، دقت، دانش، بینش و شجاعت بیشتر از قبل نمایان کنید. اما در ابتدا نیاز است که شما توسط یک کوچ هدایت شوید تا بتوانید ویژگیهای گفته شده را در مسیر درست به کار بگیرید، ابزارهایی نیاز است که یک کوچ به کار می بندد تا مغز شما را به حرکت وادارد، این ابزارها میتواند سئوال سازی، عمیق شدن در سئوالات، تفکر مکتوب صادقانه، مسأله سازی، اکتشاف در مسائل، غربال گری، استاندارد سازی سئوالات از سئوالات بی اهمیت و بازنویسی رؤیاهای قدیم و جدید صادقانه باشد. کوچ و کوچینگ با آموزگارو آموزش متفاوت است. آموزش توسط مربی انجام می شود که تخصص علمی داشته و وظیفه انتقال حداکثر مطالب را به فراگیر دارد اما وظیفه کوچ اصلا آموزش نیست بلکه چشمهای مغز شمارا باز میکند.
درست است که در فرهنگ لغت کمبریج کلمه کوچینگ را به عنوان شغل و فعالیت ارائه آموزش برای افراد و آماده سازی آنها برای رسیدن به اهدافشان معرفی کرده اما این تعریف اشتباه است. کوچ یک پشتیبان است برای نشان دادن تمام ابزارهایی که در دستان شماست، اما در لایه های مغزتان پنهان شده است و حتی تا به حال نه به سراغ آن رفته اید نه حتی آنها را می شناسید. بعد از بودن کنار یک کوچ خبره تازه میتوانید کوچ خودتان باشید.
آیا شما کوچ خودتان هستید؟ تا به حال به این مسأله فکر کرده اید؟ پس وقت آن رسیده که دست مغزتان را بگیرید و در مسیر زندگی خود از گذشته تا حال سفر کنید. مونولوگهای پرسش و پاسخ داشته باشید و آنها را مکتوب کنید تا به تفکر مطلوب برسید یعنی بین خود منو و کوچ من چت کنید این همان لایف کوچ یا کوچ زندگی است. مثلاً مونولوگی شبیهه اینکه: چیزهایی که مشتاق بودید به آن برسید اما نرسیدید یا به آنها توجه نکرده اید، چیزهایی که در گذشته به شما لذت داده اند یا اکنون به شما لذت می دهند و شما مشتاق آن هستید، چه اشتباهات و خطا هایی داشته اید یا دارید و راه حل هایی که شمارا به مقصد نرسانده یا اشتباه رسانده است و در دهه ای که به دنیا آمدید موفق بودید یا دهه کنونی. شما باید در سفر زندگی همراه خود باشید حتی اگر هنوز نتوانسته اید برای اهداف خود مسیر و ابزار فراهم کنید. کوچ زندگی یعنی همراه با خود درون شدن که این همان توسعه فردی است و کم کم باعث می شود خود در خود خوابیده درون، بیدار شوید و آنطور که میخواهید لیدر زندگی خود شوید و برای آن ارزشیابی و ارزش سازی کنید. سفر زندگی خود را بنویسید و پس از سفر زندگی مکتوب، یادداشتهای خود را مرور کنید و صادقانه و واقع گرایانه وسایل وابزارهای خود را دسته بندی کنید و خودتان را ارزیابی و ارزشگذاری کنید تا به رفاه، اوج عملکرد، افزایش انعطاف پذیری، بهره وری، تعامل و رشد مدیریت ذهن برسید.
درکنار زندگی شخصی نگاهی به زندگی کار خود کنید و در مسیر جاده های گذشته، حال و آینده زندگی حرکت کنید، خواهیم دید که در این پستی بلندی ها کار اصلی و شغل اصلی ما نقش بسیارآشکاری داشته است و بخش مهمی از این راه در ارتباط با کسب و کار بوده اما مدل کسب و کار ما چیست و چه بوده؟ آیا این مدل توانسته خواسته های ما را تامین کند؟ طراحی این مدل دست چه کسی بوده؟ آیا درست طراحی شده یا میتوانست بهتر باشد؟ به تمام این سئوالات در کوچینگ کسب و کار پاسخ داده میشود که میتواند به شما مدیرعامل، صاحب بیزینس، یا مدیر ارشد کمک کند تا بهتر و در زمان به تصمیمات خود ارزش دهید و توسعه سودآوری داشته باشید.
کار اصلی شما چیست؟ آیا مدل اصلی کسب و کارشمارا به هدفتان رسانده است؟ آیا به مشتریان سرویس های خواسته شده را داده اید؟ کاربران شما چه کسانی هستند؟چطور به مشتریان خود کمک میکنید؟ در این راه چه شرکایی دارید؟ از بین آن شرکا کدامیک از بقیه مهمترند؟ از چه منابعی استفاده میکنید؟ چه و چه مقدار منافع دریافت میکنید؟ چگونه و چقدر هزینه میکنید؟ آنالیز شما از سیستم هزینه-فایده درست طراحی شده؟ خواسته شما مطلوبیت نهایی شما را تامین میکند؟ پاسخ به این سئوالات ذهن را مواجه با حال حاضر شما میکند و در آینه درونتان مسیرکسب و کاری را به نمایش در می آورد که شاید باب میل شما نباشد یا شاید هم حال کسب و کار شما بسیار خوب باشد اما میتواند بهتر از این باشد و رشد و توسعه پیدا کند. پس نیاز است کمی در این راه برجسته تر شوید و تیزهوشانه تر عمل کنید. شما در این مسیر به یک بیزینس کوچ موفق نیاز دارید که همچون بیل گیتز، استیو جاب و حتی بهتر ازآنها باشید. زیراهمه افراد موفق روزی در کنار کوچ موفق کار کرده و حرکت کرده اند.
فراموش نکنید، اصل ماجرا شمایید که با زندگی و کسب و کار خود ازدواج کرده اید، پس برای هدایت ازدواجتان به مسیر درست و رسیدن به سود دلخواه، بهینه و کارا چه در زندگی چه کار اصلی، نباید راه قبلی را تکرار کنید زیرا به همان نتایج تکراری می رسید، هدف غلط نیست نقشه راه باید طور دیگری طرح ریزی شود و شاید هم به نقشه جدید نیاز دارید.
چطور و چگونه روی پیشبرد کسب و کار خود تمرکز و تأمل کنید؟ اجزای تشکیل دهنده بیزنس تان را چطور ارزیابی کنید؟ از چه تکنیکها و چارچوبها استفاده کنید؟ چطور مشتری، شرکا و کانال های ارتباطی جذب کنید و تبلیغات بازاریابی جدیدی بسازید؟ مدیریت درآمد و هزینه چگونه باشد؟ شاید تنها با تغییر در تفکر، مسیرها و حتی تیم مدیریتی بتوانید کسب و کار خود را بسازید و سازماندهی کنید تا به افکارتان نقشه راه داده و آنها را توسعه دهید.
درست است که ممکن است خودت و شرکایت و حتی مشتری هایت افراد بسیار قدرتمند و آموزش دیده ای باشند، اما نیازهای شما فراتر از آموزش های عمومی است، قبل از هر چیز شما به یک هدایت توسط بیزینس کوچ حرفه ای نیاز دارید. بیزینس کوچ، عینک شما است وچشم های اقتصادی شما را باز میکند و این خود باعث توسعه بازدهی شما در صنعت مورد فعالیت است. با فرا گرفتن نقشه راه که توسط خودتان طراحی میشود به موفقیت کسب و کارتان سرعت دهید و با توجه به منبع تمام شدنی زمان، مسائل برایتان آشکار شده ، مشتریان خود را به راحتی می شناسید، شبکه ارتباطهای تان را قوی کرده، کانالهای توزیع محصولات خود را گسترش داده و حتی کوچ اقتصادی خود شوید تا در سرمایه گذاری ها موفق تر از قبل عمل کنید زیرا ابزارهای دانش، مهارت، توسط صاحبان کسب و کار موفق ایجاد میشود و این ابزارها می تواند آنها را در زندگی با موفقیت کوتاه مدت به دستاوردهای بلند مدت فکر کنید و رؤیاهای خود را پیاده سازی کنید.
کلام آخر شما میتوانید آینده را تصویر سازی کنید، می توانید نقشه زندگی شخصی و مالی خود را طرح کنید، مسیرهای جدید بسازید و کوتاهترین و بهینه ترین آن را انتخاب کرده، به آنها ارزش دهید و با توجه به الویتهایتان در مقابل زمان و انرژی که می گذارید منافع خود را تخمین زنید و مانند هر مدیری نقدینگی کار اصلی خود را بالا برده و سودآوری داشته باشید. این یکی از رازهای تفکر در مدل کسب و کار است.
کوچ نویگیشنی است که راه حل های گذشته و آینده را جمع بندی کرده، بازنگری و ارزشگذاری میکند تا آینده را با نگاهی واقع گرایانه و آگاهانه پیش بینی کند. پس هر فرد در کنار کوچ زندگی میتواند کوچ کسب و کار خود شود و ذهن را با توجه به زمان، موقعیت و مکان خود استاندارد سازی کند.