کانون فرهنگی حیات دانشگاه تبریز
کانون فرهنگی حیات دانشگاه تبریز
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

دیوانه مهربان

بسم الله الرّحمن الرّحيم

چگونه ديوانۀ مهربان درون خود را بيابيم!

شاید بتوان گفت افکار و اندیشه و ارادۀ یک انسان در اعمال او ظهور و بروز پیدا می‌کند. در کلام اول که از اعمال و عادات زندگی انسان‌های موفّق حرف می‌زنیم، مثل دانشمندان و تجّار بزرگ جهان مانند «ایلان ماسک»، «بیل گیتس» و... یا مثل رهبران سیاسی دنیا، افرادی را می‌بینیم که شاید در همۀجهات زندگی خود برنامه منظّمی داشته باشند و به پیشرفت همه بعدی خود توجه کرده‌اند؛ مثلاً فردي را تصوّر كنيد که یک رهبر سیاسی بزرگ است، دستی در ادبیات و علوم دیگر دارد و یاحتّی جایگاهی مهم برای ورزش و خانواده در زندگی ومنظّم کردن افکار خود قائل است. امّا آیا همۀ این‌ها انسان نیستند؟ همان بشری که مثل همه موجودات از رحم یک فرشتۀ پاک زاده شده است.

آری! همۀ اين انسان‌ها با همین دست‌ها و پاهایی که هر دیوانۀمهربانی دارد زاده شده‌اند و آنچه آن‌ها را این [انسان] کردهاست، همین عادات و در یک کلام سبک زندگی بوده است. شایددر نگاه اوّل رسیدن به این تراز از نظم و هماهنگی با نظام عالم سخت باشد؛ مخصوصاً برای دیوانۀ مهربانی چون من کهدانشجوی خوابگاهی دانشگاه تبریز است. اما عمیق‌تر که می‌اندیشم، سوال می‌کنم چطور می‌شود که من برای همه وقت دارم، برای هر کاری، برای خوش‌آمد و لایک و کامنت هر کسی؛ الّا خودم! شاید بهتر این باشد که برای رهایی از آفات و رعایت اینعادات، اوّل از خود بپرسم: هی! دیوانۀ مهربانِ من! چرا چند دقیقه‌ای این عالم را با همۀ داشته‌ها و نداشته‌هایش رها نمی‌کنی که همچون  ناخدای ماهر يك كشتي که با دلی آرام بر روي موج‌های پرتلاطم به دریا عشق می‌ورزد، من هم چند دقیقه‌ایبنشینم و با خودم به تأثیری که از نظم این عالم می‌گیرم و [تأثيري كه] بر این عالم می‌گذارم بیاندیشم. آنگاه می‌بینم که فقط زمانی با سرعتی مطلوب و دلی آرام به سوی اهداف کوچک و بزرگم، چه اهداف لطیفی مثل لذّت از غذا خوردن و چه اهدافیمتعالی چون رسیدن به جایگاه واقعی‌ام، در حرکت خواهم بود که به این [نتيجه] برسم که بهترین راه، هم‌جهتی با این نظم عالم است. همین یک کار است که فردي می‌شود یک تاجر جهانی یایک دانشمند همه بعدی و یا یک رهبر دوست داشتنی برایمردمش.

درست است که برای رسیدن به این حالت باید ابعاد مختلف از جسم و روح و برنامه های غذایی و ورزشی و مطالعاتی هم تراز تقویت شوند ولی شاید بهتر است به این مَثل فارسی هم توجه کنیم که  «سنگ بزرگ علامت نزدن است».

پس همین بس که  من در قدم اوّل مثلاً در خوابگاه ساعات خوابم را منظّم کنم. شاید ساده باشد ولی وقتی یک دیوانۀ مهربان دیرمی‌خوابد، صبح دیر بلند می‌شود، نمازش قضا مي‌شود، صبحانه نخورده و به کلاس می‌رود، چون خواب کم داشته، سر کلاس یامی‌خوابد و استاد مچش را می‌گیرد و یا بیدار است و از شدت ضعف اعصاب چیزی متوجه نمی‌شود. پس همين یک چیز نسبتاًساده که از همان توجّه به خود و وقت گذاشتن این دیوانۀ مهربان برای خود نتیجه شد، واقعا در عین ریز بودن بسیار مهم بود.

اگر عمری باشد بیشتر درباره ی عادات خوب و تجربیات ایندیوانۀ مهربانِ خوابگاهی دانشگاه تبریز خواهم گفت؛ از غذا خوردن و اینکه چه تاثیری در ما دارد، از نظم در اتاق، از نحوۀاستفاده از ساعات شبانه‌روز، و اینکه چه زماني مناسب برایبیداری و چه زماني مناسب برای خواب است و معرفّی الگوهایجهانی موفّق و عاداتی که داشتند و راهکارهایی برای تقویتحافظه و تندخوانی که ان شاءالله به خواست هدایتگر این عالم موجب شکوفایی استعدادها و بازدهی بیشتر یک دیوانۀ مهربان دیگر در گفتگوهای این صراط مستقیم باشیم.

سبک زندگیدیوانۀ مهربان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید