ویرگول
ورودثبت نام
معصومه خدایاری
معصومه خدایاری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

رگه طلا

معدن طلا کشف کرده ام .می گویند هر تن یک گرم طلا می‌دهد. یک تن یک گرم .خوب است .استخراج را شروع می کنیم .اویل کار است . فعلا فقط نخاله بیرون می کشیم .حدود ۱۰۰ تن نخاله بیرون کشیده ایم الان دوسال است که روی این معدن کار می کنیم . می گویند تا نخاله ها بیرون نیایند به رگه اصلی نمیرسیم .بعد دوسال و دو ماه و دو روز یکی از معدنچی ها فریاد می‌زند طلا طلا...نبات را قورت می دهم ،گلویم را خراش می‌دهد تا اعماق وجودم می رود ..طلا؟
رسیدیم مهندس رسیدم بلاخره ،مشت ش را باز می کند تکه های بسیار کوچک طلا میان خاک و سنگهای دیگر در دستان پینه بسته معدنچی برق می‌زنند.
هزینه هایمان به ثمر نشسته.
دیگر داشتم با خودم فکر می کردم اینهمه نخاله در می آوریم هیچ و پوچ.
اما شد .نخاله ها را نگاه می کنم از خودم و تمام کوههای نخاله سپاسگزاری می کنم . اگر آنها بیرون نمی آمدند به طلا نمیرسیدم .

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید