معدن طلا کشف کرده ام .می گویند هر تن یک گرم طلا میدهد. یک تن یک گرم .خوب است .استخراج را شروع می کنیم .اویل کار است . فعلا فقط نخاله بیرون می کشیم .حدود ۱۰۰ تن نخاله بیرون کشیده ایم الان دوسال است که روی این معدن کار می کنیم . می گویند تا نخاله ها بیرون نیایند به رگه اصلی نمیرسیم .بعد دوسال و دو ماه و دو روز یکی از معدنچی ها فریاد میزند طلا طلا...نبات را قورت می دهم ،گلویم را خراش میدهد تا اعماق وجودم می رود ..طلا؟
رسیدیم مهندس رسیدم بلاخره ،مشت ش را باز می کند تکه های بسیار کوچک طلا میان خاک و سنگهای دیگر در دستان پینه بسته معدنچی برق میزنند.
هزینه هایمان به ثمر نشسته.
دیگر داشتم با خودم فکر می کردم اینهمه نخاله در می آوریم هیچ و پوچ.
اما شد .نخاله ها را نگاه می کنم از خودم و تمام کوههای نخاله سپاسگزاری می کنم . اگر آنها بیرون نمی آمدند به طلا نمیرسیدم .