
من بهعنوان یک کارگردان سینما، «پایتخت» رو جور دیگهای میبینم. این سریال چیزی نیست که بشه ساده ازش گذشت.
وقتی آمارها رو میبینم، حیرت میکنم! ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا در هفت قسمت اول! این یعنی مردم حاضرن ساعتها وقت بذارن پای یک اثر. برای منی که همیشه نگران جذب مخاطب هستم، این آمارها یک درس بزرگه.
اون ۶۶۰ هزار نفری که همزمان پای پخش زنده میشینن، چیزی شبیه استادیوم پر از تماشاچیه. این روزها که همه غرق گوشی و تبلتشون هستن، اینکه یک اثر بتونه مردم رو پای تلویزیون بکشونه، یعنی یک جادوی بزرگ اتفاق افتاده.
از نگاه من بهعنوان کسی که با هزینههای تولید دست و پنجه نرم میکنم، اعداد مالی پایتخت سرگیجهآوره! بودجه ۱۰۰ میلیاردی، دستمزد ۲۰ میلیاردی تنابنده و ۱۲ میلیاردی مهرانفر. اما وقتی میشنوم صداوسیما فقط از تبلیغات قسمت اول ۲۷۰ میلیارد تومان درآمد داشته، میفهمم چرا این هزینهها منطقیه. تو سینما معمولاً این نسبت سرمایه به بازگشت رو نداریم.
رمز موفقیت این سریال از دید من خیلی روشنه. شخصیتسازی عالی. ما کارگردانها میدونیم که مردم با شخصیتها ارتباط برقرار میکنن، نه با پیچیدگیهای داستانی. نقی، ارسطو، بهبود و بقیه شخصیتها انگار از دل زندگی مردم اومدن بیرون. همه ما یک نقی، یک ارسطو، یک بهتاش یا یک رحمت تو فامیل و آشناهامون داریم.
تکنیک روایت پایتخت هم برام جالبه - ترکیب موقعیتهای کمدی با لحظات عمیق عاطفی. این دقیقاً همون چیزیه که من همیشه تلاش میکنم تو فیلمهام به کار ببرم. خنده و اشک وقتی کنار هم باشن، تأثیرشون چند برابر میشه.
اینکه عدهای با این سریال حال میکنن و عدهای نه، برای من عجیب نیست. هر اثر موفقی مخالفان و موافقانی داره. من خودم بارها شاهد بودم که تماشاگرها از سالن سینما با نظرات کاملاً متضاد بیرون میان. هنر همینه! قرار نیست همه رو راضی کنه، بلکه قراره همه رو درگیر کنه.
از نگاه من، پایتخت موفق شده چون تونسته به دغدغههای واقعی مردم نزدیک بشه، بدون اینکه تلخی زندگی رو انکار کنه یا خودش رو تو نصیحت غرق کنه. این سریال زندگی رو همونطور که هست نشون میده - گاهی سخت، گاهی خندهدار، همیشه پیچیده.
اگه من جای سازندگان پایتخت بودم، به فکر این میافتادم که چطور میتونم این مجموعه رو به یک فرنچایز بزرگتر تبدیل کنم! فیلم سینمایی، سریالهای فرعی با محوریت شخصیتهای محبوبتر، و حتی محصولات جانبی. مردم با این شخصیتها زندگی کردن و حاضرن برای دیدن دوبارهشون هزینه کنن.
در نهایت، پایتخت ۷ برای من یادآور این حقیقته که با وجود همه پیشرفتهای تکنولوژی، هنوز هم داستانگویی خوب و شخصیتپردازی قوی، شاهکلید موفقیته. بهعنوان یک کارگردان، این سریال به من یادآوری میکنه که همیشه باید مخاطب رو جدی گرفت، اما نه با تن دادن به سلیقه متوسط، بلکه با احترام گذاشتن به هوش و احساسات واقعیشون.